در محضر آشنای غریب (امام رضا(ع))  ( 9-14 ) شماره‌ی 5131

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > تولد > حقيقت وجودی و خلقت نوری

خلاصه

ناظر

متن

امام رضا الا کیست؟

کارهای خداوند بی هدف و حکمت نیست و چه کاری مهمتر از آفرینش انسان این اعجوبه دوران، «أَفَحَسِبْتُم أَنَّمَا خَلَقْنَاكُم عَبَثاً» «آیا شما می پندارید که بیهوده شما را آفریده ایم؟» هدف از آفرینش انسان، رسیدن او به مقام شناخت و عبودیت خداست ولی آدمی بدون راهنما نمی تواند راه را به سوی این قله بلند بپیماید و راهنمای این راه هیچ کس جز پیامبران و جانشینانشان نیستند.

در این ره انبیا چون ساربانند دلیل و رهنمای کاروانند

برترین و آخرین پیامبر محمد بن عبدالله ﷺه است که به فرمان الهی دارای ۱۲ جانشین است و امام رضا هشتمین جانشین اوست که در مدت امامت خود بار امانت الهی را به دوش کشیده و حجت خدا بر خلق بوده است. حجت خدا، یعنی اسوۂ کامل و الگوی نمونه که همه باید بکوشند و خویشتن خویش را همانند او بسازند. امام یعنی کسی که زنده و مرده ندارد و در همه حال بر همه ما سوى الله محیط است و طبیعی است که به زائران مرقدش لطف و عنایت ویژه داشته باشد. در اذن دخول حرم مطهرش میگوییم «اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقَامِي وَ تَسْمَعُ كَلَامِي وَ تَرُدُّ سَلامی» گواهی میدهم که تو مرا می بینی و سخنم را می شنوی و جواب سلامم را میدهی .

امام رضا در سال ۱۴۸ هـ . ق در دامن مادری پاک متولد شد. مادر ایشان به نام نجمه و تکتم کنیزی بود که مادر امام کاظم یعنی حمیده، همسر امام صادق به فرزندش امام کاظم بخشید این بخشش به امر رسول خدا به او در خواب انجام شد و در هنگام بخشش حمیده به فرزندش چنین :گفت فرزندم من در زیرکی و محاسن ،اخلاق همانند نجمه ندیدم اینک که او را به تو میبخشم حرمت او را نگاه دار که من میدانم هر نسلی از او پدید آید، پاکیزه و مطهر است.»

نام حضرت علی و کنیه اش ابو الحسن و مشهورترین لقبش رضاست. البته القابی دیگر همانند صابر، فاضل رضى، وفي، قُرَّةُ أعين المؤمنين نور چشمان مؤمنان و غَيْظُ الملحدین مایه خشم بی دینان نیز داشته است.

پس از شهادت پدر بار امانت امامت را به دوش کشید و بلافاصله به عنوان جانشین پدر و امام هشتم شیعه شناخته شد و خوشبختانه فتنه واقفيه كسانی که به خاطر انگیزه های دنیایی امامت حضرت را انکار کرده و هفت امامی شدند راه به جایی نبرد.

هارون عباسی که با به شهادت رساندن امام کاظم به شدت منفور جامعه اسلامی قرار گرفته بود صلاح خویش را در عدم تعرّض نسبت به امام هشتم دید. پس از به هلاکت رسیدن هارون و در طول مدت جنگ بین امین و مأمون امام در مدینه به پرورش شاگرد و تعلیم دین اشتغال داشت. لیکن پس از کشته شدن امین به دست مأمون بار دیگر اقتدار معنوی حضرت ماية وحشت دستگاه خلافت شد و این بار خلیفه که در سیاست کم نظیر بود دست به حیله جدیدی زد و آن ترور شخصیت معنوی امام رضا بود که در حقیقت حذف سابقه و لاحقه امامت نیز بود. نقشه این بود که با کشیدن امام به درون پراز فساد دربار و هیأت حاکمه هم از طرفی زهد و تقوای امام را زیر سؤال برد و هم از طرف دیگر مناطق آشوب خیز همچون كوفه، قم، حجاز، یمن و.... را به کمک فرمان امام کنترل کند. اما امام با نور امامت این توطئه پیچیده سیاسی را نقش بر آب کرد، زیرا :

اولاً : نقشه مأمون را به خواص شیعه گفت و از آنها به

همه جا منتشر شد و لذا میبینیم دعبل این شاعر شیعی

در قصیده بلند خود یک کلمه که دلالت بر شادی خود از انتخاب حضرت به ولایتعهدی باشد ندارد بلکه مظلومیت حضرت و خاندان رسالت را هنرمندانه به تصویر میکشد.

ثانياً : ذرّه ای از روش خود که زهد و تقوا و دوری از تجملات بود عدول نکرد.

ثالثاً : چون شرط کرده بود در هیچ کار اداری و سیاسی

دخالت نکند و همه این را میدانستند هیچ فرمانی صادر

نکرد و در هیچ کار اجرایی شرکت نکرد.

در حضور همه خطاها و گناهان مأمون

را برشمرد و او را در محضر همه تحقیر کرد.

آری با شکست سیاست شیطانی مأمون چاره ای جز

حذف فيزيكي حضرت برای مأمون باقی نماند. مگر خفاش می تواند نور خورشید را بر تابد؟! و لذا مأمون در یک تصمیم شیطانی، حضرت را توسط انار یا انگور مسموم به شهادت رساند. شدت فشار در دوران مأمون بر حضرت تا حدی بود که حضرت هر جمعه که غبار آلود از مسجد به منزل بر می گشتند دستها را بلند می کردند و عرضه می داشتند: «خدایا اگر فرج من در مرگ من است، مرگ مرا برسان.» «فَسَلَامٌ عَلَيْهِ حِينَ وُلِدَ وَ حِينَ عَاشَ وَ حِينَ تَحَمَّلَ أَعْبَاءَ الإِمَامَةِ وَ حِينِ اسْتُشْهِد.»

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب معارفی