قصیده ای شورانگیز از شاعری آزاده
همیشه و در هر عصر از میان طبقه شعراء کسانی بر می خاسته اند که : افکار و اندیشه ها و تخیلاتشان را در مسیر خدمت به اجتماع و جانبداری از حق و فضیلت بکار برده در انقلابهای ارزشمند و تحولات درخشان نقش مؤثری را ایفاء میکرده اند ، و دعبل خزاعی (۱. دعبل ن علمی بر رزین از قبیله خزاعه تیره ای از ازد است او در سال ۱۴۸ هجری در کوفه تولد یافت و در سال ۲۴۶ در گذشت نامش محمد و کنیه اش ابو علی و شهرتش دعبل ( نیرومند) بوده است .
دعبل از رجال علم و ادب و شعر بشمار میرفته است «شرح قصیده دعبل
علی پسر دعبل میگوید پدرم در وقت احتضار رنگش متغیر و زبانش کند و رخسارش سیاه گشت و با این حال در گذشت من با مشاهده این صحنه نزديك بود دست از آئین شیعه بردارم ولی سه روز که از وفات پدرم گذشت او را در عالم رؤیا دیدم لباسهائی سفید در بروکلاهی سفید بر سر داشت به او گفتم:
پدر خداوند با تو چه کرد؟ گفت:
فرزندم آنچه را که از من در حال جان دادن مشاهده کردی برای آنجهت بود که من در دنیا شراب میخوردم و همانطور که دیدی زبانم گرفته و رویم سیاه بود تا وقتیک در عالم برزخ با رسول خدا در حالیکه جامه های سفید در بروکلاهی سفید بر سر داشت ملاقات کردم و آنحضرت پرسید تو دعبل هستی گفتم! بله فرمود: آن شعریکه در باره فرزندانم سروده ای بخوان من این دو شعر را خواندم
لا اضحك الله من الدهران ضحكت و آل احمد مظلومون قد قهروا
مشردون نفوا عن عقر دار هم كانهم قد جنوا ماليس يغتفر
خداوند دندان روزگار را خندان نسازد اگر بخواهد خوشحالی کند در حالیکه آل احمد و خاندان پیغمبر (ع) مظلوم ومقهور ستمكاران جفا پیشه واقع شده اند، و همه از میان خانه - هایشان تبعید و نفی بلد گشته اند گوئی این بزرگواران جنایتی نا بخشودنی انجام داده اند که باید اینچنین در جنگ ستمگران خونخوار گرفتار باشند پس پیغمبر (ص) به من آفرین گفت و در باره ام شفاعت کرد و همین لباسها ئیرا که میبینی از تن خود پرون نمود و به من پوشانید عیون ج ۲ باب ۶۶ حدیث ۳۶) از آن جمله بشمار آمده است .
دعبل برای پول و ریاست ، برای خوشایند زمامداران و خلفاء شعری نسرود و شخصیت و نبوغ و حاصل یک عمر فکر واندیشه و شعر و سخن خویش را به دستگاه ظلم و استبداد نفروخت .
هدف عالی او از سروده ها و قصیده ها، ستایشها و هجوهایش تنها خدا و حق و تلاش در راه عقیده بود .
این شاعر شجاع و مجاهد قصيدة غراء ومديحة جامعي درباره ائمه حق و اهلبیت نیکو سرشت پیغمبر «ص» سرودو در این شاهکار عالی خود یک دنیا معانی دقیق و نکات ارزنده بکار برد و برای حقانیت و مظلومیت علی بن ابی طالب (ع) و فرزندانش تظلم و دادخواهی کرد و فهرستی از جنایات اسرار آمیز وظلمهای مخالفین اهلبیت و غاصبين خلافت و اعمال ننگین بنی امیه و بنی عباس را لابلای نغمه های سوزناک و ناله ها و آواهای درونی خویش در لباس این اشعار بر صفحه تاریخ برای ابدیت ثبت گردانید .
این شاعر آزاد مرد پس از سرودن این قصیده زمانیکه امام هشتم (ع) ولیعهد شده بود به مر و رفت و خدمت آنحضرت شرفیاب گردید و عرضه داشت :
یا بن رسول الله من قصیده ای سروده ام و سوگند خورده ام که آنرا برای احدی پیش از تو نخوانم ؟
امام فرمود: آنرا بخوان ای دعبل
او هم قصیده مشهور به « مدارس آیات را که از این شعر :
تجاوبن بالارنان والزفرات نوائح عجم اللفظ والنطقات (۱. یعنی درباره مصائب جانگداز اهلبیت عصمت نوحه هائیکه زبان از بیانش کند و نطق از شرحش ناتوان است بهمراه اشك وزارى و ناله و بیقراری پرسش و پاسخ مینمایند این قصیده چون طولانی و مشتمل حدود ۱۲۰ بیت بود از نقل و ترجمه اش صرف نظر شد طالبین میتوانند سرگذشت شیرین و جالب مسافرت دعبل به خراسان و حوادث پس از مراجعت ویرا با تمام این قصیده در شرح قصيده دعبل تأليف مبرزا کمال فسائی شیرازی و کتاب اعلام الورى وجلد سوم کشف الغمه بخوانند.)
آغاز میشود انشاد نمود و مورد توجه و عنایت خاص امام (ع) قرار گرفت و آنحضرت صد دينار بايك جامه گرانقیمت به او بخشید (۲. كشف الغمه ج ۳ صفحه ۱۵۹)
ص115