دعای باران
امام محمد جواد (ع) می فرماید : زمانیکه مأمون حضرت رضا (ع) را ولیعهد خود ساخت تا مدتی آسمان نبارید و بعض اطرافيان متعصب مأمون این موضوع را بهانه کرده گفتند به بینید از وقتیکه علی بن موسی (ع) به خراسان قدم گذاشت و ولیعهد ما گردید خداوند بارانش را از ما قطع نمود!!
این سخن بر مأمون گران آمد و به امام رضا «ع» عرض کرد مدتی است باران نیامده و اگر از خدا بخواهی که باران رحمتش را بر مردم فرو فرستد صلاح است؟
امام بله دعا خواهم نمود.
مأمون چه وقت دعا می کنی؟ « آنروز جمعه بود»
امام: دوشنبه چون دیشب رسول خدا و امير المؤمنين (ع) را در خواب دیدم و جدم پیغمبر (ص) فرمود: ای فرزند دوشنبه آینده بسوی صحرا بروو از خدا تقاضای باران نما تا خداون بزودی از باران آنها را سیراب و بی نیاز گرداند و از علوم و اسراریکه خداوند بتو ارزانی داشته آنانرا آگاه ساز تا معرفت ایشان درباره مقام و منزلت الهی تو بیشتر گردد.
روز موعود فرا رسید و امام هشتم «ع» از شهر به قصد مصلا خارج گشت و مردم برای شرکت در مراسم دعای باران و مشاهده پایان کار در خدمتش بودند.
امام هشتم «ع» زمانیکه به مصلا رسید بر فراز منبر نشست و پس از حمد و ثنای الهی دعائی خواند و از خداوند باران سودمندی را برای اهل مر و تقاضا کرد.
باران با برکت
امام جواد «ع» میفرماید: به خدائی که محمد «ص» را به نبوت مبعوث کرد بدنبال این دعا بادها وزيد و ابرها را بهم بافت و آنچنان رعد و برقی بوجود آورد که مردم به جنب و جوش افتادند که گوئی میخواهند از باران فرار کنند.
حضرت رضا (ع) فرمود: ای مردم آرام سر جای خود باشید این ابر مأمور سرزمین شما نیست و به فلان شهر میرود، این ابر گذشت و ابر دیگری با رعد و برق ظاهر شد و مردم خواستند از جا برخیزند که آنحضرت فرمود: حرکت نکنید و این ابر در شهر شما نمی بارد و مأمور فلان شهر است. پس آزار نیز گذشت و همینطور پیاپی تاده قطعه ابر با رعد و برق فراوان آمدند و آنحضرت می فرمود این ابر مأمور فلان شهر است و در اینجا نمی بارد.
زمانیکه یازدهمین ابر نمودار گشت آنحضرت فرمود : ای مردم خدا وند این ابر را برای شما فرستاده پس سپاس لطفش را بجای آورید و به خانه های خویش مراجعت کنید تا باران شما را به رنج و مشقت نیف کند و زمانیکه شما به منازلتان برسید این ابر برکتی را که شایان فضل و کرم خدا باشد با خود می آورد، سپس از منبر پائین آمد و همه به شهر مراجعت نمودند و ابر باران خود را نگاه داشت تا جمیع مردم داخل منازل خود شدند، آنگاه آنچنان به شدت بارید که همه دره ها و گودالها و دشتها و حوضها را سرشار نمود و مردم را آنچنان خوشنود ساخت که میگفتند : الطاف و کرامات خدا و ند برای فرزند رسول خدا گوارا باد
203