ولایتعهدی حضرت رضا  ( صص 42-34 ) شماره‌ی 5159

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران امامت امام > از نظر فرهنگی

خلاصه

ن

متن

 

عصر یکه حضرت رضا ( ع ) در آن قرار داشت چرخ علوم و معارف حرکت و دور سریع خود را آغاز کرده بود

 زیرا خلفای وقت تا جائیکه به زیان قدرت و سلطنت و سیاستشان نبود از علوم و معارف پشتیبانی نموده به علم و عالم و کتاب و قلم و مباحثات و مذاکرات علمی آزادی داده بلکه مشوق و مروج آنها بودند و سیل کتب منطق و فلسفه و حکمت و نجوم و طب و هندسه و ریاضی و تاریخ و ادبیات و ..... و علماء و دانشمندان و ارباب فنون را از کشورهای یونان و روم و ایران .... بسوی پایتخت خویش بغداد یا خراسان سرا زیر میکردند .

در بغداد کتابخانه ای ایجاد شده بود که بیت الحکمه نامیده میشد و در این کتابخانه انواع کتب ارزنده و قیمتی در علوم و فنون گوناگون وجود داشت و سهل بن هرون مدیر و حافظ آن بوده است .

و نیز رصد خانه ای در بغداد وجود داشته که يحيى بن ابو منصور موصلی ستاره شناس معروف از اصحاب آن در دوره مأمون بوده است .

ود از یا ج ، یعنی جدولهائیکه در علم ستاره شناسی بوسیله آنها به حرکت سیارات پی میبرند . و شکل و نقشه زمین در دست محمد بن موسی خوارزمی بوده است

 و صنوبری حلبی و فضل بن نوبخت و فرزندان شاکر از رجال دانش و عضوهای فعاله در بیت الحکمه بشمار میرفته اند .(۱. عصر المامون ج ۱ صفحه ۳۷۵)

قاضی صاعد بن احمد اندلسی میگوید : عرب صدر اسلام از میان علوم بجز لغت و علم احکام دین ( فقه ) و طب به دانش دیگری توجه نداشت وضع عرب تا انقراض حکومت بنی امیه این چنین بود زمانیکه دولت آنان به بنی عباس انتقال یافت استعدادها زنده و همتها بیدار گشت و منصور نخستین خلیفه عباسی بود که به علوم توجه نمود و پس از او هفتمین خلیفه عباسی مأمون اقدام جدش منصور دوانیقی را تکمیل کرد و از سلاطین روم کتب فلسفی و علمی را که نزدشان بود تقاضا نمود و آنها نیز آنچه از کتب افلاطون و ارسطو وبقراط وجالينوس واقليدس وبطلمیوس و دیگر فلاسفه که در اختیارشان بود برای مأمون فرستادند و خلیفه اساتید و دانشمندانی را که در فن نقل و ترجمه مهارت داشتند احضار کرد و دستور داد آنها را به عربی ترجمه کنند و آنان نیز این کار به نحو احسن انجام دادند

سپس مأمون مردم را به خواندن و آموختن و تعلیم و تدریس این کتب تشویق و ترغیب کرد و خود او حکماء را جمع نموده در مجلس آنان می نشست و با آنها انس میگرفت و از مذاکر اتشان لذت میبرد (۱. عصر المأمون ج ۱ صفحة ۳۷۸)

مأمون در پاداش مترجمین برابر وزن کتاب یا کتابهائیکه ترجمه میکردند طلا میداد .

منطقی میگوید : محمد و احمد و حسن پسران شاکر عده ای از مترجمین را اداره کرده مخارجشان را میپرداختند و ماهی ۵۰۰ دینار به حنین بن اسحاق وجيش بن حسن وثابت بن قرة برای ترجمه و ملازمتشان میپرداخت (۱. عصر المأمون ج ۱ صفحة ۲۷۷ ، محاضرات في تاريخ الامم الاسلاميه ج ۲ صفحة ٢٢٠ .)

مسلمین، علوم جهان را زنده کردند

حیات و دوام علم به دو چیز بسته است :

 ۱- بحث و مذاکره ۲ ثبت و نگارش اگر علم و دانش مورد بحث و مذاکره و تحقیق و بررسی قرار نگیرد رفته رفته رو به فناء و نیستی میگذارد .

و نیز در صورتیکه مورد بحث و گفتگو واقع شود اما نتائج و ثمرات مذاکره و بررسی بصورت کتابی ثبت وضبط نگردد تدریجاً به دست فراموشی و نابودی سپرده میشود

 مسلمین از زمان خلافت منصور (۱۳۶ھ) تا قرن چهارم هجری به علوم و فنون کشورهائیکه سابقه فرهنگ و تمدن داشتند روح تازه ای دمیدند باین معنی که نخست بكتب ارزنده ایکه در رشته های مختلف نوشته شده بود و نمودار افکار بلند دانشمندان و بزرگان گذشته بشمار میرفت دست یافته به بهترین سبکی آنها را به زبان عربی نقل و ترجمه میکردند و سپس آن علوم وفنون را مورد بحث و تحقیق قرار میدادند و در پالایشگاه افکار خویش نتائج آراء و عقاید دیگران را نيك پخته و تصفیه مینمودند و نواقص آنرا رفع و چه بسا تکمیل میکردند .

یونان در آن زمان از نظر فرهنگ و تمدن غنی ترین کشورها بود و گذشته از متفکرین و فلاسفه و دانشمندان خود زبده افکار و عصاره علوم آشوریان و بابلیان و مصریها و فينيقيها وهنديها و ایران و روم را انتخاب نموده مورد استفاده قرارداده بودند

 پس اگر ما بگوئیم : مسلمین کتب یونانی را ترجمه کرده، مورد استفاده خویش قرار دادند مثل آنست که گفته باشیم بر خلاصه افکار و علوم کشورهای جهان اطلاع یافته آثار همه انسانها را مورد بررسی قرار داده زیر و رو کرده اند

 اگر چه علاوه بر کتب یونان کتب و آثار ایران و هند و مصر را نیز ترجمه نموده اند به این ترتیب : از یونان

 در موضوع فلسفه و ادبیات : از افلاطون ۸ کتاب و از ارسطو ۱۹ کتاب و از جالینوس متجاوز از ۲۵ کتاب

در موضوع طب و بهداشت : از بقراط ۱۰ کتاب و از جالینوس ۶۴ کتاب و از روفس بیش از ۲۰ کتاب

در موضوع ریاضیات و نجوم و سایر علوم : از اقلیدس : ۷ کتاب و از ارشمیدس ۱۰ کتاب و از ابلونیوس ۵ کتاب و از منالاوس ۲ کتاب و از بطلیموس ۵ کتاب و از ابرخس ۲ کتاب و از دیو فنطس ۱ کتاب (۱. عصر المأمون ج ۱ اقتباس از صفحه ۳۸۱ تا ۳۸۵ .)

و مجموعاً متجاوز از ۱۷۸ کتاب در موضوعات کوناگون فقط از یونانی به عربی ترجمه شده است و هنوز کتب دانشمندان نامبرده شرحها و تفسیرهایی نیز داشته که به همراه آنها ترجمه شد و در اینجا بحساب نیامده است.

و از ایران ۱۹ کتاب به عربی ترجمه یافته است (۱. عصر المامون ج اصفحه ۳۸۷)

و ازهند

در موضوع ادبیات ۲۵ کتاب و در موضوع طب و نجوم چندین کتاب که از هندی به فارسی نقل شده بوده به عربی ترجمه شده است (۱. همين كتاب صفحة ۳۸۹ و ۳۹۰)

و از زبان نبطی در رشته کشاورزی کتاب فلاحت نبطی که به دربی ترجمه شده سپس اروپائیها آنرا از زبان عربی به زبانهای دیگر ترجمه کردند و اگر به عربی ترجمه نمیشد. هیچ اثر و نشانه ای از آن بجا نمیماند تا مورد استفاده اروپائیان و سایر ملل قرار گیرد و در سحر و سایر موضوعات ۱۴ کتاب از نبطی ترجمه گردیده است (۲. همین کتاب صفحه ۳۹۲ )

این آمار کتبی بود که از زبانهای مختلف و در رشته های گوناگون که مجموع آنها حدود ۲۳۰ کتاب میشود به زبان عربی ترجمه گردیده و مسلمین حیات تازه و نوینی در مطالب آنها دمیده اند

هدف خلفای عباسی از نشر علوم

 زمامداران عباسی از تظاهر به دین و دانش و احیاناً ابر از علاقه راجع به قرآن و پیغمبر (ص) و علم و عالم و زهد و زاهد هدفی بجز حفظ سلطنت و تحکیم قدرت و عوامفریبی در مقابل ستمها و جنایتهای جهالت آمیز یکه از خودشان سر میزد نداشتند و به عبارت دیگر اینها سیاستی نظیر سیاست ماکیاولیستی داشتند (۱. در بخشهای آینده تفسیر و معنی روش ماکیاولیستی را توضیح میدهیم ) و فقط در مواردی که برای نفوذ و پیشرفت کارشان سودمند بود از دین و دانش و تقوا و فضيلت و علماء وفقهاء ترویج میکردند و آنجا که به سودشان نبود و یا برایشان زیان داشت به هیچ وجه از آنها ترویج نمیکردند بلکه با آنها دشمنی نموده با منطق زور و سر نیزه خفه و نابودشان مینمودند

جرجی زیدان نیز به این معنی پی برده در بیان سیاست عباسیان در پیشرفت کارشان میگوید : عباسیان هنگام دعوت مردم برای خلافت خویش با دو خطر بزرگ یکی امویان و دیگر علویان روبرو بودند.

عباسیان از جریان حوادث آموخته بودند که هیچ دولتی بادین و تقوا پایدار نمیماند چنانکه خاندان علی (ع) نتوانستند با پرهیزگاری بر معاویه فایق آیند چه که علویان با سلاح دین و شرافت خانوادگی و معاویه با سیاست مداری وحیله به مبارزه پرداختند و سر انجام معاویه پیروز شد همین قسم اگر عبدالملک مروان با پیمان شکنی و آدم کشی و مکروز جر و شکنجه مجهز نمیشد پیشرفت نمیکرد از این رو عباسیان هم از کلیه اصول اخلاقی صرفنظر کرده به تمام معنی سیاستمدار شدند (۱. تاریخ تمدن اسلام ج ۴ صفحة ۱۵۲)

اکنون اگر مایل باشید شواهدی هم برای سخنم میآورم

ص42

مخاطب

جوان ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی