رساله طلائی
مأمون علاوه بر آنکه در مرو پایتخت خلافت، مجالسی از علماء وفقهاء ومتكلمين ترتيب میداد تا دانشمندان در موضوعاتی از قبیل: توحید و نبوت و امامت و مسائلی چون : مسئله قضا وقدر وجبر و تفويض وعصمت، با آنحضرت مباحثه نمایند در نیشابورهم يك مجلس با شکوه علمی تشکیل داد این مجلس مانند سایر مجالسی که برای مناظرات دینی بر قرار میگردید نبود.
مأمون این مجلس را از گروه فلاسفه و پزشکان نامی ترتیب داده بود تا درباره اختلاف طبایع و مزاجها و بهداشت و طب گفتگو کنند.
اعضای این جلسه عبارت بودند از: حضرت رضا (ع) مأمون، یوحنا پسر ماسویه، جبرئيل پسر بختیشوع دو پزشك نامی سلطنتی، صالح پسر سلهمه فیلسوف هندی و دانشمندان دیگر.
در زمینه طب و حفظ الصحه سخنانی گفته شد و مأمون درباره اینکه خداوند چگونه این بدن را با این طبایع مختلف چهارگانه : سوداء ، صفراء ، بلغم ، خون، آفریده و غذاهای سودمند و زیانبخش برای انسان کدام است؟ با افراد انجمن بسیار سخن گفت و از آغاز مجلس همینطور حضرت
رضا (ع) ساکت بود و سخنی اظهار نمیکرد.
اما مامون با این عبارت که ای ابالحسن شما در این زمینه چه میفرمائید؟ سکوت آنحضرت را در هم شکست، در این هنگام امام هشتم فرمود من در این زمینه مطالبی دارم که واقعیت آن بوسیله تجربه برایم روشن گشته علاوه بر مطالبی که از ائمه گذشته بمن رسیده است، دانستن این مطالب بر همه لازم است و نباید آنرا ترك كند من آنها را برایت جمع آوری می کنم. مجلس بپایان رسید و مأمون بسوی مرو شتافت و امام رضا (ع) مدتی در نیشابور ماند.
مأمون پس از مدتی به آنحضرت نامه نوشت و آنچه را که وعده کرده بود از او خواست.
امام رضا (ع) رساله ای در موضوع طب به همراه پاسخ نامه برای مأمون فرستاد که بعداً به رساله ذهبیه شهرت گرفت.
سند این رساله به حسن بن جمهور قمی که از مدینه تامر و ملازم رکاب حضرت رضا (ع) بوده میرسد این سند مشهور است و علماء از جمله علامه مجلسی آنرا نقل کرده اند (۱. کتاب طب الرضا (ع) گرد آورنده دکتر صاحب زینی؛ تحقیق از سید مرتضی عسکری و نیز علامه مجلسی در مقدمه بحار (ج ۱) مینویسد: کتاب طب الرضا (ع) از کتابهای معروف است و شيخ منتجب الدین در فهرست خود آورده که سید فضل الله راوندی بر این کتاب شرحی نوشته و آنرا ترجمة العلوى للطب )
ص88