عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج1، ص 283 ) شماره‌ی 519

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > صدقه
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > نيکی به مستمندان
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > توکل و اعتماد به خدا
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام صادق (عليه السلام) > کرامت امام صادق (عليه السلام)

خلاصه

و به همين اسناد از امام رضا عليه السّلام از پدرش موسی بن جعفر عليهما السّلام روايت کرده که فرمود: امام صادق عليه السّلام با گروهی که اموالی برای تجارت به همراه داشتند از راهی می گذشتند، به ايشان خبر دادند که راهزنانی مسلّح در راه هستند و اموالتان را به سرقت می برند. همراهان به خود لرزيدند و به وحشت افتادند. پس امام صادق عليه السّلام به آنان فرمود: چه شده است شما را که اين چنين پريشان هستيد؟ گفتند: ما اموالی داريم و می ترسيم که از ما بدزدند، آيا تو آن ها را از ما می گيری؟ شايد وقتی دزدان ببينند اين ها برای توست از تو نگيرند و صرف نظر کنند و مزاحم نشوند! امام صادق عليه السّلام فرمود: شما از کجا می دانيد، ممکن است آن ها قصد جان مرا داشته باشند و مرا به اين خاطر به خطر می اندازيد. گفتند: پس چه کار کنيم؟ آيا آن را دفن کنيم؟ فرمود: اين بدتر است، شايد غريب تازه واردی آن را بفهمد و مال تو را ببرد يا اينکه شما پس از دفن آن مال، به آن دست پيدا نکنيد. گفتند: پس چه کنيم؟ ما را راهنمايی کن. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: آن را نزد کسی بگذاريد، کسی که آن را کاملاً حفظ نمايد و نگهداری کند و آن را زياد کند و هر قسمتی از آن را مال را بزرگ تر از دنيا و آنچه در آن است نمايد، و وقتی که شما بسيار به آن احتياج داريد، آن مال را همراه با اضافه اش به شما بازگرداند. پرسيدند که او کيست؟ فرمود: او خداوند عالم است. پرسيدند: چگونه به او بسپاريم؟ فرمود: به فقيران و تهی دستان مسلمان صدقه بدهيد. گفتند: اکنون به فقرا دسترسی نداريم. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: نیّت کنيد که يک سوم آن را صدقه بدهيد تا خداوند بقيه آن را حفظ نمايد و آن را از آنچه شما از آن می ترسيد حفظ نمايد. گفتند: قبول کرديم و عهد کرديم که چنين کنيم. حضرت عليه السّلام فرمود: اکنون در امان خداوند عزّوجلّ هستيد، پس حرکت کنيد. همه به راه افتادند، ناگهان علامت حراميان پيدا شد و همه قافله ترسيدند. امام عليه السّلام فرمود: چرا اين چنين می ترسيد، شما در امان خدای بزرگ هستيد، هرگز نهراسيد. راهزنان سواره رسيدند، و از اسبان پايين آمدند و نزد امام صادق عليه السّلام رفتند و دست مبارک آن حضرت را بوسيدند و گفتند: ديشب در خواب رسول خدا صلّی الله عليه و آله را ديديم و به ما فرمان داد تا خود را به تو معرّفی کنيم و اکنون در اختيار شما هستيم و از شما و اين گروه جدا نمی شويم تا همه را محافظت کنيم و به منزل برسانيم. امام صادق عليه السّلام فرمود: ما نيازی به شما نداريم، همان کس که ما را از خطر شما حفظ فرمود: حافظ ما خواهد بود و از شرّ دشمنان حفظ خواهد فرمود. پس همگی به سلامت گذشتند و به منزل رسيدند و يک سوم مال را به عنوان صدقه به فقرا دادند و مال ايشان سود کرد و هر درهمی ده برابر شد، و آنان با خود می گفتند: برکت همراهی با حضرت صادق عليه السّلام چقدر زياد بود! سپس امام فرمودند: اکنون دانستيد که معامله با خداوند چقدر پربرکت است، پس آن کار را بسيار انجام دهيد.

متن فارسی

و به همين اسناد از امام رضا عليه السّلام از پدرش موسی بن جعفر عليهما السّلام روايت کرده که فرمود: امام صادق عليه السّلام با گروهی که اموالی برای تجارت به همراه داشتند از راهی می گذشتند، به ايشان خبر دادند که راهزنانی مسلّح در راه هستند و اموالتان را به سرقت می برند. همراهان به خود لرزيدند و به وحشت افتادند. پس امام صادق عليه السّلام به آنان فرمود: چه شده است شما را که اين چنين پريشان هستيد؟ گفتند: ما اموالی داريم و می ترسيم که از ما بدزدند، آيا تو آن ها را از ما می گيری؟ شايد وقتی دزدان ببينند اين ها برای توست از تو نگيرند و صرف نظر کنند و مزاحم نشوند! امام صادق عليه السّلام فرمود: شما از کجا می دانيد، ممکن است آن ها قصد جان مرا داشته باشند و مرا به اين خاطر به خطر می اندازيد. گفتند: پس چه کار کنيم؟ آيا آن را دفن کنيم؟ فرمود: اين بدتر است، شايد غريب تازه واردی آن را بفهمد و مال تو را ببرد يا اينکه شما پس از دفن آن مال، به آن دست پيدا نکنيد. گفتند: پس چه کنيم؟ ما را راهنمايی کن. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: آن را نزد کسی بگذاريد، کسی که آن را کاملاً حفظ نمايد و نگهداری کند و آن را زياد کند و هر قسمتی از آن را مال را بزرگ تر از دنيا و آنچه در آن است نمايد، و وقتی که شما بسيار به آن احتياج داريد، آن مال را همراه با اضافه اش به شما بازگرداند. پرسيدند که او کيست؟ فرمود: او خداوند عالم است. پرسيدند: چگونه به او بسپاريم؟ فرمود: به فقيران و تهی دستان مسلمان صدقه بدهيد. گفتند: اکنون به فقرا دسترسی نداريم. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: نیّت کنيد که يک سوم آن را صدقه بدهيد تا خداوند بقيه آن را حفظ نمايد و آن را از آنچه شما از آن می ترسيد حفظ نمايد. گفتند: قبول کرديم و عهد کرديم که چنين کنيم. حضرت عليه السّلام فرمود: اکنون در امان خداوند عزّوجلّ هستيد، پس حرکت کنيد. همه به راه افتادند، ناگهان علامت حراميان پيدا شد و همه قافله ترسيدند. امام عليه السّلام فرمود: چرا اين چنين می ترسيد، شما در امان خدای بزرگ هستيد، هرگز نهراسيد. راهزنان سواره رسيدند، و از اسبان پايين آمدند و نزد امام صادق عليه السّلام رفتند و دست مبارک آن حضرت را بوسيدند و گفتند: ديشب در خواب رسول خدا صلّی الله عليه و آله را ديديم و به ما فرمان داد تا خود را به تو معرّفی کنيم و اکنون در اختيار شما هستيم و از شما و اين گروه جدا نمی شويم تا همه را محافظت کنيم و به منزل برسانيم. امام صادق عليه السّلام فرمود: ما نيازی به شما نداريم، همان کس که ما را از خطر شما حفظ فرمود: حافظ ما خواهد بود و از شرّ دشمنان حفظ خواهد فرمود. پس همگی به سلامت گذشتند و به منزل رسيدند و يک سوم مال را به عنوان صدقه به فقرا دادند و مال ايشان سود کرد و هر درهمی ده برابر شد، و آنان با خود می گفتند: برکت همراهی با حضرت صادق عليه السّلام چقدر زياد بود! سپس امام فرمودند: اکنون دانستيد که معامله با خداوند چقدر پربرکت است، پس آن کار را بسيار انجام دهيد.

متن عربی

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ‏ کَانَ الصَّادِقُ ع فِی طَرِيقٍ وَ مَعَهُ قَوْمٌ مَعَهُمْ أَمْوَالٌ وَ ذُکِرَ لَهُمْ أَنَّ بَارِقَةً فِی الطَّرِيقِ یَقْطَعُونَ عَلَی‏ النَّاسِ فَارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ فَقَالَ لَهُمُ الصَّادِقُ ع مَا لَکُمْ قَالُوا مَعَنَا أَمْوَالُنَا نَخَافُ عَلَیْهَا أَنْ تُؤْخَذَ مِنَّا أَ فَتَأْخُذُهَا مِنَّا فَلَعَلَّهُمْ یَنْدَفِعُونَ عَنْهَا إِذَا رَأَوْا أَنَّهَا لَکَ فَقَالَ وَ مَا یُدْرِيکُمْ لَعَلَّهُمْ لَا یَقْصِدُونَ غَیْرِی وَ لَعَلَّکُمْ تَعْرِضُونِّی بِهَا لِلتَّلَفِ فَقَالُوا فَکَیْفَ نَصْنَعُ نَدْفِنُهَا قَالَ ذَلِکَ أَضْیَعُ لَهَا فَلَعَلَّ طَارِياً یَطْرِی عَلَیْهَا فَیَأْخُذَهَا وَ لَعَلَّکُمْ لَا تَغْتَدُونَ إِلَیْهَا بَعْدُ فَقَالُوا کَیْفَ نَصْنَعُ دُلَّنَا قَالَ أَوْدِعُوهَا مَنْ یَحْفَظُهَا وَ یَدْفَعُ عَنْهَا وَ یُرْبِيهَا وَ یَجْعَلُ الْوَاحِدَ مِنْهَا أَعْظَمَ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِيهَا ثُمَّ یَرُدُّهَا وَ یُوَفِّرُهَا عَلَیْکُمْ أَحْوَجَ مَا تَکُونُونَ إِلَیْهَا قَالُوا مَنْ ذَاکَ قَالَ ذَاکَ رَبُّ الْعَالَمِينَ قَالُوا وَ کَیْفَ نُودِعُهُ قَالَ تَتَصَدَّقُونَ بِهِ عَلَی ضُعَفَاءِ الْمُسْلِمِينَ قَالُوا وَ أَنَّی لَنَا الضُّعَفَاءُ بِحَضْرَتِنَا هَذِهِ قَالَ فَاعْرِضُوا عَلَی أَنْ تَتَصَدَّقُوا بِثُلُثِهَا لِیَدْفَعَ اللَّهُ عَنْ بَاقِيهَا مَنْ تَخَافُونَ قَالُوا قَدْ عَزَمْنَا قَالَ فَأَنْتُمْ فِی أَمَانِ اللَّهِ فَامْضُوا فَمَضَوْا فَظَهَرَتْ لَهُمُ الْبَارِقَةُ فَخَافُوا فَقَالَ الصَّادِقُ ع کَیْفَ تَخَافُونَ وَ أَنْتُمْ فِی أَمَانِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَقَدَّمَ الْبَارِقَةُ وَ تَرَجَّلُوا وَ قَبَّلُوا یَدَ الصَّادِقِ ع وَ قَالُوا رَأَیْنَا الْبَارِحَةَ فِی مَنَامِنَا رَسُولَ اللَّهِ ص یَأْمُرُنَا بِعَرْضِ أَنْفُسِنَا عَلَیْکَ فَنَحْنُ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَصْحَبُکَ وَ هَؤُلَاءِ لِنَدْفَعَ عَنْهُمُ الْأَعْدَاءَ وَ اللُّصُوصَ فَقَالَ الصَّادِقُ ع لَا حَاجَةَ بِنَا إِلَیْکُمْ فَإِنَّ الَّذِی دَفَعَکُمْ عَنَّا یَدْفَعُهُمْ فَمَضَوْا سَالِمِينَ وَ تَصَدَّقُوا بِالثُّلُثِ وَ بُورِکَ لَهُمْ فِی تِجَارَاتِهِمْ فَرِبَحُوا لِلدِّرْهَمِ عَشَرَةً فَقَالُوا مَا أَعْظَمَ بَرَکَةَ الصَّادِقِ ع فَقَالَ الصَّادِقُ ع قَدْ تَعَرَّفْتُمُ الْبَرَکَةَ فِی مُعَامَلَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَدُومُوا عَلَیْهَا

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی