معیار قیام علویان علیه امویان و عباسیان
برای رسیدگی بعضی از مسایل جاری کشور امام رضا و مأمون عباسی به اتفاق به بیرون از شهر رفته بودند هنگام بازگشت و در میان راه همان طور که مأمون با حضرت صحبت می کرد، به امام گفت:
من درباره یک موضوع بسیار فکر کردم و به نتیجه مطلوبی رسیدم
حضرت فرمود چه موضوعی؟
مأمون گفت: فکرم درباره عباسیان و علویان؛ یعنی نسب ما و شما بود و به این نتیجه رسیدم که هر دو خانواده ما در فضیلت و شرافت یکسان و برابریم و اختلاف پیروان و هواداران ما و شما فقط از روی تعصب و خویشاوندی است.
امام فرمود: نتیجه فکر و خیال تو و این سخنت پاسخی دارد. آیا مایل هستی برایت بگویم یا نه؟
مأمون گفت: آری بگو؛ زیرا من این موضوع را به این جهت مطرح کردم تا بدانم پاسخ شما چیست؟
حضرت فرمود: ای مأمون تو را به خداوند سوگند می دهم در مورد سؤالی که میکنم درست پاسخ بدهی بگو بدانم اگر همین حالا رسول خدا از پشت این تپه ها ظاهر شود و دختر تو را خواستگاری کند آیا دخترت را به او میدهی یا خیر؟
مأمون گفت: سبحان الله! آیا کسی پیدا میشود که از پذیرش این تقاضا خودداری کند؟
حضرت فرمود: حال بگو بدانم آیا به نظر تو صحیح است که آن حضرت دختر مرا خواستگاری کند؟
مأمون چند لحظه سکوت کرد و هیچ پاسخی نداد. بعد به زبان آمد و گفت: به خدا سوگند که شما علویان به رسول خدا ﷺ در اصل و نسب نزدیکترید و شرافت و فضیلت مخصوص شما اهل بیت عصمت و طهارت است. (1) ۱. بحار، ج ۴۹ ، ص ۱۸۸ ؛ مسند الرضا علل ، ج ۱، ص ۱۰۰ ، (مقدمه). )
خواستگاری رسول خدا ه از عباسیان هیچ مانع شرعی ندارد؛ به این دلیل که آنها فرزندان عباس بن عبدالمطلب و عموزاده بودند، ولی خواستگاری از علویان منع شرعی دارد و صحیح نیست به این علت که آنها فرزندان و نوادگان فاطمه زهرا بودند.
معیار خصومت و دشمنی علویان با امویان و عباسیان حق و باطل است و هرگز مسأله ای به نام اصل نسب و خویشاوندی نمی توانست مانع از قیام مبارزه دفاع از حق و حقیقت و مخالفت علویان باشد.