نوزاد مبارک
حضرت نجمه خاتون میگوید از زمانی که به فرزندم علی باردار شدم هیچگونه سنگینی حمل را در خود احساس نمیکردم. در خواب پیوسته زمزمه تسبیح، تهلیل و ذکر خداوندی را از درون شکم خود می شنیدم تا جائی که این امر موجب بیم و هراس من میشد چون بیدار میشدم هیچ صدایی به گوشم نمی خورد.
هنگامی که نوزاد متولد شد دستهایش را روی زمین قرار داد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را حرکت داد چنانکه گویی حرف می زد. در این هنگام پدرش امام موسی بن جعفر (ع) به نزدم آمد و گفت: ای نجمه کرامت پروردگارت بر تو مبارک باد (۱. بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۹) من نوزاد را در جامه ای سفید پیچیدم و به دست امام دادم آن حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه زمزمه کرد سپس آب فرات خواست و از آن به کام کودک مالید آنگاه نوزاد را به من بازگردانید و فرمود:
خُذِيهِ فَإِنَّهُ بَقِيَّةُ اللَّهِ تَعَالَى فِي أَرْضِهِ؛ او را بگیر که بقیه الله در روی زمین است. (۲.همان)
امام موسی بن جعفر (ع) از همان دوران طفولیت او را به «رضا» ملقب گردانیده و کنیه «ابوالحسن را برایش برگزید آن حضرت به فرزند دلبندش که یادگار امامت محسوب میشد خیلی علاقه داشت. مفضل بن عمر میگوید: روزی به حضور امام کاظم (ع) مشرف شدم. آن جناب فرزندش علی را در دامنش نشانده و نوازش میکرد و می بوسید. زبان آن کودک را می مکید و گاهی کودک را بر دوش خویش می نهاد و به سینه اش می چسبانید و پیوسته میگفت:
بِأَبِي أَنْتَ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ أَطْهَرَ خَلْقَكَ وَ أَبْينَ فَضْلَكَ؛
پدرم فدایت تو چه خوشبویی و چه پاکیزه خوئی و فضل و برتری تو چه تابان و درخشنده است!
گفتم فدایت شوم در قلبم نسبت به این کودک علاقه عجیبی احساس میکنم که به غیر از شما این چنین عشق و علاقه ای به کسی ندارم امام کاظم (ع) فرمود: ای مفضل او در نظر من همانند من نسبت به پدرم امام صادق(ع) می باشد و آنگاه این آیه را تلاوت فرمود:
ذُرِّيَةٌ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
مفضل پرسید آیا او بعد از شما امام و مقام پیشوایی امت را خواهد داشت؟ فرمود: آری، هر که از او اطاعت کند هدایت یافته و آن که نافرمانی
نماید از راه راست منحرف شده است. (۱. بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۰ و ۲۱)
ص18