عشق اهل بیت (ع) و مظاهر دنیا
احمد بن ابی شعبه روزی با رفیق خود حسین نوفلی - که هر دو از شیفتگان اهل بیت (ع) و امام هشتم بودند - به حضور امام رضا (ع) شرفیاب شده و در مورد فشارهای سخت زندگی و ناسازگاری روزگار لب به شکوه و گلایه گشودند. آنان به امام گفتند آقاجان! ما زندگی راحت و خاطری آسوده داشتیم اما وضع اقتصادی مان دگرگون شده و در تنگنای سخت معیشتی قرار گرفته ایم از شما استدعا داریم که از خداوند متعال بخواهید رفاه و ثروت قبلی را به ما برگرداند. حضرت رضا (ع) فرمود:
چه می خواهید؟ آیا میخواهید زندگی شاهانه داشته باشید؟ آیا دوست دارید مانند طاهر و هر ثمه هر دو از سران حکومت مامون و از نظر مالی و تشریفات دنیوی در اوج بودند باشید اما اعتقاد به آیین حق و عشق به اهل بیت (ع) و دوستی ما را نداشته باشید؟ احمد با شنیدن سخن یکه ای خورده و مانند کسی که سرمایه بزرگی را میخواهد با چیز اندکی معاوضه کند ملتمسانه گفت نه بخدا! من دوست ندارم که دنیا و تمام زر و زیور و طلا و نقره اش مال من باشد اما اعتقادات و باورهای حق و عشق به اهل بیت (ع) از من گرفته شود. امام رضا (ع) فرمود:
پس هر چقدر میتوانید شکر و سپاس خدا را گویید که خداوند میفرماید ای فرزندان داود خدا را شکر کنید که اندکی از بندگانم سپاسگزار است و اعتقادات خود را بخدا نیکو گردانید.
سپس امام هشتم (ع) گفتار امام صادق (ع) را نقل کرد که می فرماید: هر کس به خدا حسن ظن داشته باشد خداوند متعال با او همچنان رفتار خواهد کرد و هر کس به روزی اندک راضی باشد خداوند متعال اعمال اندک ناقابل و کوچک را از او خواهد پذیرفت. هر کس به مقدار کمی از حلال راضی باشد مؤونه اش سبک خواهد بود و حساب و کتابش در روز قیامت راحت و آسان میشود و خانواده او دارای نعمت بوده و خداوند او را به دردها و دواهای دنیا آشنا خواهد کرد و بالاخره انسان ساده زیست از دنیا با سلامتی رها شده و به سوی بهشت و خانه سلامتی کوچ خواهد کرد.(۱. روضة الكافي، ص ۳۴۶)
امام هشتم (ع) در مورد آثار و برکات ساده زیستی می فرمود:
قناعت و ساده زیستی نفس انسان را از خوار شدن حفظ میکند و عزت و توانمندی به همراه دارد روحیه زیاده خواهی و افزون طلبی بی پایان که دنیا پرستان را اسیر و ناتوان ساخته را از وجود آدمی دور میکند و از همه مهمتر از قید بندگی و چشم به راه اهل دنیا بودن انسان را آزاد می سازد. (۲. بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۳۵۴)
بر در ارباب بی مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی بدر آید
صبر وظفر هر دو دوستان قدیم اند بر اثر صبر نوبت ظفر آید
امام رضا (ع) ساده زیستی را بر دو گروه سهل و آسان می داند و میفرماید هنر ساده زیستی کار کسی است که یا با ایمان و متعبد است و چشم به پاداشهای خداوند متعال در جهان آخرت دارد و متاع اندک دنیا را در مقابل نعمتهای اخروی چیزی نمی انگارد و یا اینکه شخص بزرگواری است و مقام و منزلت والای انسانی را از آلوده شدن به متاع قلیل دنیا و تواضع به دنیا داران پست و لئیم و طمعکار، مبرا و منزه می داند. (۱. العدد القويه، ص ۲۹۷ و مسند الامام الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۷۲)
و حافظ این جمله را چه زیبا معنی کرده است که
جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست ز مهر او چه میپرسی در او همت چه میبندی
همائی چون تو عالیقدر حرص استخوان تا کی؟ دریغ آن سایه همت که برنا اهل افکندی
درین بازار اگر سودیست با درویش خرسند است خدایا منعمم گردان بدرویشی و خرسندی
امام رضا آنچنان زندگی خود را ساده و بی پیرایه انتخاب کرده بود که در اوج عزت و توانمندی با ضعیف ترین قشر جامعه حشر و نشر داشت با فقرا مینشست و با آنان غذا میخورد و هیچگونه فرقی بین خود و اقشار کم درآمد و بیچاره جامعه قائل نبود آن رهبر فرزانه در عین حالی که با عالیترین مقامات کشوری و لشگری و بالاترین دانشمندان ادیان و نامدارترین علمای عصر همنشین میشد همچنان با سادگی و بدون تشریفات با محرومین و مستضعفین و رده های پائین جامعه با مهربانی و دلسوزی رفتار میکرد.
یکی از همسفران امام رضا (ع) گوید:
در سفری که علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان می رفت من با آن حضرت بودم. روزی در کنار سفره خود تمام نوکرها و غلامان سیاه و سفید را بر صرف غذا جمع کرد عرض کردم فدایت شوم بهتر بود برای غلامان و نوکرها سفره جداگانه ای می گستردید. فرمود:
مَهُ إِنَّ الرَّبَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَاحِدٌ وَ الْأُمُّ وَاحِدَةُ وَالأَبُ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءُ بِالْأَعْمَالِ : (۱. بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۹۹)
آرام باش خدای همه یکی است مادر و پدر همه یکی است پاداش و کیفر هر کس به چگونگی رفتار و عمل او بستگی دارد.
آن حضرت دوست نداشت غلامانش وقتی بر سر سفره نشسته اند به احترام او برخیزند و می فرمود اگر در حالی که غذا می خورید بر بالای سر شما آمدم بر نخیزید تا وقتی که از خوردن فارغ شوید (۲. همان، ص ۱۰۲)
ص38