عالم آل محمد (ص)
امام کاظم (ع) همواره با اشاره به امام رضا (ع) به فرزندان خویش می فرمود:
این برادر شما علی بن موسی (ع)، عالم آل محمد (ص) است، پس از وی پرسش ها و مجهولات خویش را بپرسید و آنچه به شما یاد می دهد آن
را حفظ کنید از پدرم امام صادق (ع)) چندین بار شنیدم که فرمود:
عالم آل محمد (ص) در صلب توست و ای کاش او را درک میکردم. (۱. اعلام الوری ، ج ۲، ص ۶۴ و بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰)
مرحوم شیخ صدوق میگوید:
مأمون در هر جا که احتمال میداد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا (ع) را داشته باشد به مجلس خویش دعوت کرده و او را با امام هشتم (ع) وارد بحث می نمود. او در این زمینه تلاشهای فراوانی به عمل آورد که اندیشمندان و نظریه پردازان فرقه ها و گروههای مختلف اسلامی و غیر اسلامی در مباحثه علمی بر حضرت رضا (ع) پیروز شوند و این به جهت حسد و کینه باطنی وی نسبت به آن حضرت بود. اما امام رضا(ع) در تمام آن جلسات و مناظره های سنگین و پیچیده علمی بر تمام دانشمندان عصر غلبه کرد. آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نپرداخت مگر اینکه در پایان طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم(ع) اعتراف نمود و در برابر استدلالهای قوی و محکم او سر تعظیم فرود آورد. (۲. عيون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۵۲)
شیخ طبرسی از هروی نقل کرده است که هیچ کس را دانشمندتر از على بن موسى الرضا (ع) ندیدم و هیچ دانشمندی نیز او را ندید مگر اینکه
همانند من به فضل و دانش او شهادت داد. (۳. اعلام الوری، ج ۲، ص ۶۴ کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۱۷)
خود امام رضا (ع) در مورد دانش بیکران حضرتش و برتری بر اندیشمندان و متفکرین علوم مختلف میفرماید: «زمانی من در روضه (مسجد النبی (ص) می نشستم و در آن دوران دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هر گاه یکی از آنها از پاسخ پرسشی عاجز میگشت و دیگران هم نمی توانستند از عهده برآیند همگی به من اشاره میکردند و مسائل مشکل را پیش من میفرستادند و من پاسخ همه آنها را می دادم. (۱. كشف الغمه، ج ۲، ص ۳۱۷؛ بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰)
آن حضرت در گفتار دیگری می فرماید
آن گاه که من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و بر اهل زبور با زبورشان و برصائبین با زبان عبری خودشان و بر رومیان با منطق خودشان و بر اصحاب مقالات و اندیشه های مختلف به طریقه خودشان استدلال کنم و آنگاه که هر دسته ای را محکوم نمودم و دلیلشان را باطل ساختم و آنان از عقیده و پندارهای خویش دست کشیده و بر گفتار من گرویدند، مأمون در خواهد یافت مسندی که بر آن تکیه زده حق
او نیست و در آن هنگام از کرده خود پشیمان خواهد شد.
سپس فرمود:
«وَ لا حَوْلَ وَ لَاقُوَّةِ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» (۲. بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۷۴)
ص64