نهضت کلامی در عصر امام رضا علیه السلام  ( صص61-63 ) شماره‌ی 5276

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > مبارزه با انحرافات و تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان > اصول مقابله روياروی (مناظره) > قبول مناظره با دشمن با خوش اخلاقی

خلاصه

ناظر

متن

حذف علمی اهل بیت (ع)

یکی از محورهایی که در تهاجم فرهنگی علیه یک مکتب و ملت به کار گرفته می شود،حذف علمی رهبران فکری آن ملت و مکتب میباشد. این حرکت در چند جهت متمرکز می باشد :

 الف - جلوگیری از شناسایی شخصیتهای علمی یکی از حرکتهایی که دشمن انجام می دهد این است که نمی گذارد دیگران این مکتب را بشناسند برای این کار از شناخته شدن رهبران و اندیشمندان آن مکتب جلوگیری میکند. به یک نمونه در عصر امام رضا (ع) توجه کنید : رفع الى المأمون ان ابا الحسن على بن موسى (ع) يعقد مجالس الكلام والناس يفتنون بعلمه فامر محمد بن عمرو الطوسى حاجب المأمون فطرد الناس عن مجلسه (۳۸)(عيون الاخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۷۰ ) ، به مأمون گزارش دادند امام رضا (ع) مجالس کلامی تشکیل میدهد و مردم شیفته علمش میشوند. مأمون به محمد بن عمر و نگهبانش دستور داد از آمدن مردم به جلسه جلوگیری کند!!) 

ب - بی سواد جلوه دادن رهبران مکتب یکی از محورهای تهاجم فرهنگی این است که رهبران یک مکتب را در دید عمومی بی سواد جلوه دهند چون در این صورت مردم از اطراف آنان پراکنده می شوند وقتی مردم بفهمند که این افراد تخصصی ندارند و آن کاری که ادعا دارند از عهده شان بر نمی آید دیگر دلیلی ندارد که مردم اطراف آنان جمع شوند و با پراکنده شدن مردم از اطراف آنان دشمن به هدفش رسیده است.  یکی از شیوه های بی سواد جلوه دادن رهبران یک مكتب تشكيل جلسات بحث و گفتگو توسط افرادی است که مبانی نظری و فکری رهبران آن مکتب را قبول نداشته باشند زیرا با قبول نداشتن مبانی نظری آن افراد، در حضور جمع، چنین وانمود می شود که او شکست خورده است. به مهمترین جلسات مناظره عصر امام رضا (ع) توجه کنید :

حسن بن محمد نوفلی میگوید با حضرت رضا (ع) نشسته بودم که مأمور مأمون آمد و عرض کرد: مأمون سلام میرساند و میگوید رهبران فکری ادیان و مذاهب نزد من جمع شده اند، فردا صبح نزد ما تشریف بیاورید اگر دوست دارید گفتگو با آنان را اگر دوست ندارید مانعی ندارد و اگر برای شما زحمت است ما نزد شما می آییم!!

 امام (ع): سلام مرا به او برسان و بگو مقصودت را میدانم اگر خدا بخواهد فردا صبح می آیم!!

نوفلی میگوید پس از رفتن مأمور حضرت به من فرمود: نظرت راجع به این که مأمون رهبران ادیان و مذاهب را جمع کرده چیست؟ عرض کردم میخواهد شما را امتحان کند آیا معلوماتی دارید یا نه؟ ولی این بازی خطرناکی است!!

حضرت فرمود برای چه خطرناک باشد؟

عرض کردم افرادی که او جمع کرده است اهل منطق نیستند و حرفهای تو را قبول ندارند مبانی فکری تو را قبول ندارند اگر استدلال کنی خدا یکی است می گویند؛ وحدت خدا را اثبات کن و اگر استدلال کنی محمد (ص) رسول خداست میگویند رسالتش را اثبات کن و آنقدر مجادله و بحث میکنند تا طرف حرفش را پس بگیرد. خواهش می کنم از اینها کناره گیری کن !!

حضرت خنده ای کرد و فرمود ای نوفلی میترسی مرا محکوم کنند؟

نوفلی به خدا قسم این وحشت را ندارم و امیدوارم خداوند تو را پیروز گرداند.

امام (ع) ای نوفلی میخواهی بفهمی مأمون چه وقت پشیمان خواهد شد؟

نوفلی : آری .

امام (ع): وقتی مأمون ببیند من با یهودیان به تورات آنان و با مسیحیان به انجیل آنان و با پیروان داود با زبورشان استدلال میکنم و با مردم روم با زبان رومی سخن می گویم و با صائبیان با زبان عبری و با زردشتیان با زبان فارسی سخن میگویم و با هر مکتبی بر اساس تفکر او استدلال می کنم فاذا قطعت كل صنف و دحضت حجته و ترك مقالته و رجع الى قولی ... وقتی که رهبران تمام مکاتب و مذاهب را محکوم کردم و مبانی فکری آنان را باطل کردم و آنان مبانی فکری مرا پذیرفتند، آن گاه مأمون پشیمان خواهد شد (۳۹)(مسند الامام، ج ۲، ص ۷۴ )!!)

مهمترین مناظره همین مناظره ای است که مأمون افرادی را به میدان آورده که نه امام (ع) رضا (ع) را به عنوان امام (ع) نه پیامبر اسلام (ص) را به عنوان پیامبر و نه خدای واحد را به عنوان خالق هستی قبول دارند. ولی عالم آل محمد (ص) چنان علم خدادادی را در آن جا به نمایش گذاشت که مایه تعجب همه شد حتی عموی او نیز از این مناظره هم تعجب کرد و هم وحشت .

به این سخن توجه کنید: 

نوفلی پس از پایان این مناظره محمد بن جعفر (عموی امام رضا (ع)) به من گفت : اما رأیت ماجاء به صدیقک لا والله ما ظننت ان على بن موسى خاض في شي من هذا قط ؟! دیدی رفیقت چه کرد؟ به خدا قسم هرگز احتمال نمی دادم که او در این مسائل تخصصی داشته باشد و بعد اضافه کرد به او بگو دست از این کارها بردارد میترسم مأمون بلایی به سرش آورد (۴۰)(مسند الامام، ج ۲، ص ۹۲) .

 به دنبال انتشار خبر این مناظره و جلب توجه مردم به سوی امام رضا (ع) تمام همت مأمون این است که به هر قیمتی هست چنین وانمود کند که امام رضا (ع) فرد بی سوادی است. 

به این جریان توجه کنید :

وقتی مأمون فهمید که سلیمان مروزی شخصیت اول علم کلام در خراسان است او را احضار کرد. در جلسه معارفه مأمون به او گفت : پسر عموی من علی بن موسی (ع) از حجاز آمده و اهل کلام را دوست دارد چه مانعی دارد که در روز ترویه با او مناظره کنی؟

 سلیمان گفت: من میل ندارم در مجلسی که پر از بنی هاشم است با او مناظره کنم. زیرا موجب تضعیف او خواهد شد!

مأمون گفت: چون میدانستم در علم كلام تخصص فوق العاده داری احضارت کردم . وليس مرادى الا ان تقطعه عن حجة واحده (تنها آرزوی من این است که در یک مورد هم که شده کاری کنی که شکست بخورد!!) 

سلیمان گفت: کار کار خودم است تو تنها جلسه را تشکیل بده و مسأله را به من واگذار کن (۴۱)(همان کتاب، ص ۱۰۵ ) !!

مخاطب

کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی