اهل حدیث همان گونه که از مناظره آنان فهمیده میشود بر این عقیده اند که آنچه به عنوان حدیث به دست آنان رسیده است باید مورد قبول واقع شود و کاری ندارند که آیا این حدیث با عقل سازگار است یا نه؛ با قرآن موافق است یا نه .
صفوان بن یحیی می گوید: ابوقرة محدث از من خواست برای او از امام رضا (ع) وعده ملاقات بگیرم، من پیام او را به حضرت رساندم حضرت اجازه داد. در ملاقات بین ابوقره و امام رضا (ع) مناظراتی درباره حلال و حرام و .... در گرفت تا این که بحث به توحید کشیده شد.
ابو قره گفت: ما روایت داریم که خدا سخن گفتن و دیدن خود را بین دو پیامبرش تقسیم کرده است، سخن گفتن را به حضرت موسی (ع) اختصاص داده است و دیدن خود را به حضرت محمد (ص)( ۹۳)( شرح ابن ابی الحدید، ج ۳، ص ۲۳۷ ) .
امام رضا (ع): اگر چنین باشد که تو میگویی چه کسی این آیات را برای مردم آورده است: «لا تدركه الابصار (۹۴)(انعام (۹) آیه ۱۰۳ )»، (چشمها او را نمی بیند . )
«يعلم ما بين ايديهم وما خلفهم ولا یحیطون به علماً (۹۵)(طه (۲۰) آیه ۱۱۰ ) »،(هر چه را در پیش روی آنهاست و هر چه را در پشت سرشان است میداند و علم آنان، او را در بر نگیرد.)
امام رضا (ع): آیا این شخص پیامبر خدا، محمد (ص) نیست؟
ابو قره: آری او محمد (ص) است .
امام (ع): چگونه ممکن است شخصی به همه مردم بگوید من از طرف خدا، آمده ام و به امر خدا، مردم را به سوی او بخواند که لا تدركه الابصار» و «لا يحيطون به علماً» و «لیس کمثله شی ؛ بعد همین شخص بگوید من خدا را به چشم خود دیدم و او شبیه بشر است؟! آیا حیا نمی کنید آیا زنادقه قدرت نداشتند چنین نسبتی را به پیامبر (ص) بدهند که او چیزی از طرف خدا آورده است و سپس بر خلاف همان چیز را نیز از طرف خدا آورده است؟!
ابو قره: خداوند خودش می فرماید: «ولقدرأه نزلة أخرى (۹۶)(النجم (۵۳) آیه ۱۳ )» ،( او را بار دیگر هم بدید . )؟
امام (ع): بعد از این آیه آنچه را پیامبر (ص) دیده است بیان شده است، چون ابتدا خداوند فرمود: «ما کذب الفؤاد ما رای(۹۷)(النجم (۵۳) آیه ۱۱ )» ، (دل آنچه را که دید، دروغ نشمرد . )
یعنی آنچه چشمان پیامبر (ص) دید دلش تکذیب نکرد سپس آنچه دیده پیامبر دیده است را بیان می کند که القدرای من آیات ربه الکبری (۹۸)(النجم (۵۳) آیه ۱۸ )»،( هر آینه پاره ای از آیات بزرگ پروردگارش را بدید.)
و دیدن آیات خدا غیر از دیدن خود خداست از طرفی خداوند فرمود: «لا يحيطون به علماً »و اگر با چشم قابل دیدن باشد علم انسانها او را در بر می گیرد.
ابوقرة :بنابراین شما این روایات را تکذیب می کنی؟
امام (ع): آنچه مورد اتفاق همه مسلمانان است این است که: «لا يحيط به علم» و «لاتدركه الابصار» و «لیس کمثله شی. اینها در مورد خداوند مورد اتفاق همه مسلمانان است .
بنابراین اگر روایاتی مخالف با قرآن باشد، آنها را تکذیب می کنم (۹۹)( ابن بابویه محمد (صدوق)، التوحيد، ص ۱۱۰ ، انتشارات مكتب الصدوق) .
در زمینه امکان دیدن خدا محمد بن عبید میگوید نامه ای برای حضرت نوشتم و درباره امکان دیدن خدا و روایاتی که در این زمینه رسیده است از ایشان توضیح خواستم، امام (ع) با خط خویش، از شبهات چنین پاسخ داد :
شناختی که از دیدن چیزی حاصل میشود به اتفاق همه یک شناخت ضروری است بنابراین اگر جایز باشد که خداوند با چشم قابل دیدن باشد شناختی که از خدا با دیدن او، برای مردم حاصل میشود؛ یک شناخت ضروری خواهد بود. از طرفی مردم مأمورند که خدا را بشناسند بنابراین اگر شناختی که وظیفه مردم است همان شناختی باشد که با دیدن حاصل میشود بر این اساس در دنیا هیچ مؤمنی وجود نخواهد داشت، چون کسی خدا را در دنیا ندیده است و ایمان مردم به خدا در دنیا، از راه دیدن آثار اوست نه دیدن خود او .
و اگر شناخت و ایمانی که وظیفه مردم است شناخت از راه دیدن نباشد، بلکه شناخت از راه آثار او باشد و در قیامت نیز اگر ایمان و شناخت از راه آثار کافی باشد باید در آن جا نیز مؤمنی وجود نداشته باشد، چون هیچ کس شناخت و ایمانش از دیدن خدا نیست؛ بلکه از راه آثار اوست و اگر ایمان از راه آثار کافی نباشد باید ایمان و شناخت دیگری بر مردم واجب باشد که چنین نیست این دلیل بر عدم امکان دیدن خداست چون دیدن با چشم نتیجه اش همان است که گفتیم (۱۰۰)(همان کتاب، ص ۱۰۹ ) .