۶ - عصمت انبیاء
مأمون: آیا این سخن شماست که انبیاء معصومند؟
امام (ع): بله مأمون پس معنای فعصی آدم ربه فغوی (۶۹)(طه (۲۰)، ۱۲۱ ) چیست؟( آدم عصیان پروردگارش را کرد و راه گم کرد .)
امام (ع) خدا به آدم فرمود: «اسكن انت وزوجك الجنة وكلا منها رغداً حيث شئتما ولا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظالمين (۷۰)(بقرة (۲)، ۳۵ )،( ای آدم خود و زنت در بهشت جای گیرید و هر چه خواهید و هر جا که خواهید از ثمرات آن به خوشی بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که به زمره ستمکاران در آیید.)
خدا به آنان نفرموده بود که از آن درخت و آنچه از جنس آن است، نخورید آنان نیز این امر را اطاعت کردند و از آن نخوردند بلکه از غیر آن درخت خوردند و این نیز بدین خاطر بود که شیطان آنان را وسوسه کرد که مانها کم ربكما عن هذه الشجرة الا ان تكونا ملكين او تكونا من الخالدين و قاسمهما أنّى لكما لمن الناصحین(۷۱)(اعراف (۷)، ۲۰ )» ،( پروردگار شما را از این درخت منع کرد تا مبادا از فرشتگان یا جاویدان شوید و برایشان سوگند خورد که نیکخواه شمایم . )
آدم و حوا قبل از این کسی را ندیده بودند که از روی کذب به خدا قسم بخورد چون به قسم خوردن او اطمینان کردند از آن درخت خوردند و این عصیان قبل از نبوت آدم بود و گناه غیر قابل بخشش نبود بلکه از گناهان قابل بخشش بود که قبل از رسیدن به نبوت برای انبیاء جایز است، ولی پس از آنکه او را برگزید و به مقام نبوت مبعوث کرد هیچ گونه گناهی برای او جایز نیست (۷۲)(این سؤال دو مرتبه از حضرت شده است : در یک جلسه حضرت چنین پاسخ می دهد که این عصیان در بهشت بود نه در زمین و آدم (ع) در زمین معصوم بود و به تعبیر استاد محقق مکارم شیرازی بهشت جای تکلیف نبود تا عصیان در برابر تکلیف صدق کند، بلکه زمین جای تکلیف است و آدم (ع) در زمین معصوم بود.
در جلسه دوم حضرت چنین پاسخ می فرماید این عصیان قبل از نبوت بود یعنی در بهشت بود و آن گناهان غیر قابل بخشش نیست بلکه از گناهان قابل بخشش قبل از نبوت است یعنی ترک اولی است .
سید مرتضی در این باره توضیحی دارد که پاسخ امام (ع) را روشن میکند او میگوید : معصیت عبارت است از مخالفت امر و امر حکیم گاهی امر وجوبی است و گاهی امر استحبابی معصیت امر وجوبی استحقاق عقاب می آورد ولی معصیت امر استحبابی استحقاق عقاب نمی آورد بلکه تنها موجب از دست رفتن ثواب است و ممکن است امر به آدم (ع)، امر استحبابی بوده است - ترک اولی است - (سید مرتضی علی بن الحسين الموسوى
تنزيه الانبياء، ص ۹، ناشر منشورات الشريف الرضي)
بنابراین نه آدم (ع) مرتکب معصیت به معنای مصطلح شده است و نه بین دو جواب حضرت، منافاتی وجود دارد.). که خداوند جریان بعد از نبوت را چنین نقل میکند: ثم اجتباه ربه فتاب عليه و هدی (۷۳)(طه (۲۰) آیه ۱۲۲ )»، (سپس پروردگارش او را برگزید و توبه اش را پذیرفت و هدایتش کرد . )
«ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهيم و آل عمران على العالمین (۷۴)(آل عمران (۳) آیه ۳۳ )»، (خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد.)
مأمون: «معناى فلما اتاهما صالحاً جعلاله شركاء فيما اتاهما (۷۵)(اعراف (۷) آیه ۱۹ )»،( چون خدا آن دو را فرزندی صالح داد برای او در آنچه به آنها عطا کرده بود، شریکانی انگاشتند.)
امام رضا (ع): آدم و حوا با خدا عهد بسته بودند که« لئن آتيتنا صالحاً، لنكونن من الشاکرین (۷۶)(اعراف (۷) آیه ۱۸۹ ) »،(اگر ما را فرزندی صالح دهی از سپاسگزاران خواهیم بود . )
حوا برای آدم (ع) پانصد بار دختر و پسر آورد در پاسخ آن دعا ، آنچه خدا به آنان داد هم پسر و هم دختر بودند ولی این فرزندان مانند پدر و مادر خود شکر خدای را به جای نیاوردند .
بر این اساس جعلا به این دختر و پسر بر می گردد نه به آدم و حوا .
مأمون: حقا که پسر پیامبری.
مأمون: معناى« فلما جن عليه الليل راى كوكباً قال هذا ربي (۷۷)(انعام (۶) آیه ۷۶ )»، (چون شب او را فرا گرفت؛ ستاره ای را دید و گفت این است پروردگار من چیست؟ )
امام رضا (ع) ابراهیم (ع) با سه گروه برخورد داشت :
الف) گروهی که ستاره را پرستش می کردند.
ب) گروهی که ماه را پرستش می کردند.
ج) گروهی که خورشید را پرستش می کردند.
وقتی ابراهیم (ع) از پناهگاه خود خارج شد و شب فرا رسید با دیدن ستاره به صورت انکار فرمود: «هذا ربی و چون غروب کرد فرمود: «لا احب الافلين، غروب کنندگان را دوست ندارم چون غروب کردن از صفات شیئی محدث است نه از صفات قدیم .
و چون ماه را دید گفت: «هذا ربی و چون غروب کرد؛ گفت :
«الثن لم يهدني ربي لاكونن من القوم الضالین (۷۸(انعام (۶) آیه ۷۷ )»،( اگر پروردگار من مرا راه ننماید از گمراهان خواهم بود.)
و چون صبح شد و خورشید طلوع کرد، گفت :
«هذا ربي هذا أكبر» این پروردگار من است این بزرگتر از ماه و ستاره است و چون غروب کرد به پرستش کنندگان گفت:« یا قوم انى برى مما تشركون اني وجهت وجهي للذي فطر السموات والارض، حنيفاً و ما انا من المشركين (۷۹)(انعام (۶) آیه ۷۹-۷۸)»، (ای قوم من از آنچه شریک خدایش می دانید؛ بیزارم، من از روی اخلاص رو به سوی کسی می آورم که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم .)
مقصود ابراهیم (ع) از این شیوه استدلال و کلام این بود که باطل بودن آیین آنان را به آنان گوشزد کند و ثابت کند که عبادت شایسته کسی که دارای صفات ماه ستاره و خورشید باشد نیست بلکه پرستش تنها شایسته آفریدگار آسمانها و زمین است و این شیوه استدلال را خدا به او الهام کرده بود.
مأمون: معنای« رب ارنى كيف تحى الموتى قال اولم تؤمن قال بلى ولكن ليطمئن قلبي( ٨٠)(بقره (۲) آیه ۲۶۰ )» ، (ای پروردگار من، به من بنمای که مردگان را چگونه زنده می سازی گفت: آیا هنوز ایمان نیاورده ای! گفت بلی ولکن میخواهم دلم آرام یابد . ) چیست؟
امام رضا (ع): خدا به ابراهیم وحی کرده بود که از بین بندگان خود خلیلی انتخاب خواهم کرد که اگر از من زنده شدن مردگان را بخواهد سؤالش را پاسخ خواهم داد.
ابراهیم به دلش افتاد که آن خلیل اوست بعد از این تقاضا کرد که «ارنی» که اطمینان برای خلیل بودن بود.
مأمون: معنای فوکزه موسی فقضى عليه ، قال هذا من عمل الشيطان (۸۱)(قصص (۲۸) آیه ۱۵ )»، (موسى مشتی بر او نواخت و او را کشت گفت: این کار شیطان بود.)
امام رضا (ع): موسی (ع) بین مغرب و عشا در حال بی خبری مردم وارد شهری از شهرهای تحت حکومت فرعون شد که یکی از پیروانش با شخصی درگیر بود، پیرو موسی(ع)، با دیدن او از او کمک خواست و موسی (ع) به حکم خدا با یک مشت او را عقب راند و مرد مرد، مقصود از آیه این است که درگیری عمل شیطان است .
مأمون: «معنای رب انی ظلمت نفسی فاغفر لی (۸۲)(قصص (۲۸) آیه ۱۶ )»،( ای پروردگار من! من به خود ستم کردم، مرا بیامرز ) چیست؟
امام رضا (ع) :مقصود موسی (ع) این است که من با آمدن به این شهر به جایی که نمی باید می رفتم، آمدم پس مرا از دشمنانت مخفی بدار که مبادا مرا پیدا کنند و بکشند و خدا او را مخفی کرد.
مأمون: معناى« فعلتها اذا و انا من الضالین (۸۳)(شعراء (۲۶) آیه ۲۰ )»،( گفت آن وقت که چنان کردم از خطا کاران بودم . ) چیست؟
امام رضا (ع): این در پاسخ فرعون بود که به موسی (ع) گفت: «وفعلت فعلتك التي فعلت و انت من الكافرین (۸۴)( شعراء (۲۶) آیه ۲۱ )» ، (و آن کار را که از تو سر زد مرتکب شدی پس تو کافر نعمتی . ) . و مقصود موسی (ع) این بود که ورود من به آن شهر از روی خطا بود و این مانند موردی است که نسبت به پیامبر اسلام فرمود: «الم يجدك يتيماً فآوى ووجدك ضالاً فهدى (۸۵)(الضحی (۹۳) آیه ۵ )»،( آیا ترا یتیم نیافت و پناهت نداد و آیا تو را گمگشته نیافت و هدایتت کرد .)
مأمون معناى« ولما جاء موسى لميقاتنا و كلمه ربه قال رب ارنی انظر الیک قال لن ترانی، (چون موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت :گفت ای پروردگار من بنمای تا در تو نظر کنم گفت هرگز مرا نخواهی دید.) چیست و چگونه میتوان گفت که موسی (ع) با خدا سخن گفت و ندانست که خدا قابل دیدن نیست تا این سؤال را بکند.
امام رضا (ع) موسی (ع) می دانست که خدا قابل دیدن با چشم نیست، ولی وقتی خدا با او سخن گفت و به میان قومش آمد و به آنان خبر داد که خدا با او سخن گفته است، قومش گفتند: ما در صورتی حرف تو را قبول میکنیم که خودمان سخن خدا را بشنویم و قومش ۷۰۰ هزار نفر بودند، از بین آنان ۷۰ هزار نفر را انتخاب کرد و از بین ۷۰ هزار نفر ۷ هزار نفر و از بین ۷ هزار نفر، ۷۰۰ نفر را و از بین ۷۰۰ نفر ۷۰ نفر را انتخاب کرد سپس با این جمعیت روانه طور سینا شد و آنان را در دامن کوه جای داد خودش بالا رفت و از خدا خواست که طوری با او سخن بگوید که این قوم بشنوند. خدا نیز با موسی (ع) بگونه ای سخن گفت که آنان از هر طرف سخن خدا را شنیدند چون خدا از طریق درختی این صدا را ایجاد کرده بود.
قوم موسى (ع) گفتند ما باور نمی کنیم که این سخن از خدا باشد و پس از این بهتان بزرگ خداوند صاعقه ای را بر آنان نازل کرد و همه مردند.
موسی (ع) عرض کرد: در بازگشت بنی اسراییل خواهند گفت که تو چون در گفتارت صادق نبودی آنها را کشتی من در پاسخ چه بگویم؟ خداوند آنان را زنده کرد.
آنان گفتند: اگر تو از خدا میخواستی که خودش را به تو بنماید و بعد از دیدن تو او را برای ما توصیف میکردی تا ما او را بشناسیم دعای تو را اجابت می کرد!
موسى (ع): خدا کیفیت ندارد و قابل دیدن با چشم نیست تنها از طریق آثارش می توان او را شناخت.
مردم :باورمان نمی شود مگر این که از او بخواهی!
موسی (ع): خدایا تو سخن این قوم را شنیدی و به صلاح آنان آگاهی . خدا به موسی خطاب کرد، آنچه از تو خواسته اند را از من بخواه و من بخاطر جهل آنان، تو را مؤاخذه نخواهم کرد. در این جا بود که موسی (ع) آن تقاضا را کرد که : «ارنی انظر الیک» .
مأمون: معنای« ولقد همت به و هم بها لولا آن رای برهان ربه( ۸۶)(یوسف (۱۲) آیه ۲۴ )»،( آن زن آهنگ او کرد و اگر نبود که برهان پروردگارش را دیده بود او نیز آهنگ آن زن می کرد.
امام رضا (ع): پدرم از امام صادق (ع) روایت کرد که فرمود زلیخا قصد کرد که از یوسف کام بگیرد و یوسف قصد کرد که به این کار تن ندهد. چون یوسف معصوم بود و معصوم قصد گناه هم نمی کند.
مأمون: معنای «وذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين (۸۷)(انبیاء (۲۱) آیه ۸۷ )»،(و یونس آنگاه که خشمناك برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد هیچ خدایی جز تو نیست تو منزه هستی و من از ستمکاران هستم . )
امام (ع): مقصود يونس بن متی است وطن یعنی یقین کرد که ما «روزیش» را بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی شب و در تاریکی دریا و در تاریکی شکم ماهی دعا کرد و مقصود از ستمکار بودن این است که چنین عبادتی را که در دل ماهی می توانستم انجام دهم، ترك كردم . خدا دعای او را مستجاب کرد.
مأمون: معناى «حتى اذا استيأس الرسل وظنوا انهم قد كذبوا جائهم نصرنا (۸۸)(یوسف (۱۲) آیه ۱۱۰ )»، (چون پیامبران نومید شدند، چنان پنداشتند که آنها را تکذیب می کنند، یاریشان کردیم . )
امام رضا (ع) :سخن خدا این است وقتی که پیامبران از قوم خود، مأیوس شدند و گمان می کردند که مردم آنان را تکذیب کردند، یاری ما شامل آنان شد.
مأمون: معنای« ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تأخر (۸۹)(فتح (۴۸) آیه ۲ )»،( تا خدا گناه تو را آنچه بیش از این بود و آنچه پس از این باشد برای تو بیامرزد. امام رضا (ع): نزد مردم مکه شخصی گناهکارتر از پیامبر (ص) نبود، چون آنان ۳۶۰ بت را پرستش می کردند و وقتی پیامبر (ص) آنان را به یک خدا دعوت کرد برای آنان بسیار گران بود.
وقتی مکه فتح شد عده ای از مردم مکه ایمان آوردند و عده ای از مکه خارج شدند و عده ای نیز بر کفر خود باقی ماندند گرچه قدرت مقابله را نداشتند در فتح مکه، خداوند فرمود : ما پیروزی آشکاری برای تو به وجود آوردیم تا گناه گذشته تو که عبارت بود از دعوت آنان به توحید و گناه آینده تو که باز هم مردم را به توحید دعوت می کنی، ببخشد.
مأمون: معنای «عفا الله عنك الم اذنت لهم حتى تبين لك الذين صدقوا وتعلم الكاذبين( ٩٠)(توبه (۹) آیه ۴۳ )» ، (خدایت عفو کند چرا به آنان اذن ماندن دادی؟ می بایست آنها که راست می گفتند آشکار شوند و تو دروغگویان را هم بشناسی . )
امام رضا (ع): این از قبیل به در می گویند دیوار تو بشنو است و مقصود امت است، اگر چه خطاب به پیامبر (ص) است.
مأمون :معناى (واذ تقول للذي انعم الله علیه و انعمت علیه امسک علیک زوجک و اتق الله و تخفی فی نفسك ما الله مبدیه و تخشى الناس (۹۱)(احزاب (۳۳) آیه ۳۷ )» ، (و تو به آن مرد که خدا نعمتش داده بود و تو نیز نعمتش داده بودی گفتی زنت را برای خود نگه دار و از خدای بترس در حالی که در دل خود آنچه را خدا آشکار ساخت مخفی داشته بودی و از مردم می ترسیدی . »
امام رضا (ع): زید خدمت پیامبر (ص) رسد و عرض کرد یا رسول الله ! همسر من بد اخلاق است و میخواهم او را طلاق بدهم پیامبر (ص) فرمود همسرت را نگه دار و از خدا بترس از طرفی خداوند تعداد همسران پیامبر (ص) را در این جهان به او خبر داده بود که این زن نیز از جمله آنان بوده است .
پیامبر (ص): این مطلب را مخفی کرد و برای زید افشا نکرد که این زن در زمره همسران او خواهد بود تا مبادا بهانه ای به دست منافقان بیفتد و بگویند پیامبر (ص) نسبت به زن شوهرداری ، چشمداشت دارد در این جا این آیه نازل شده است .
مأمون :خدا به تو جزای خیر دهد که اشتباهات مرا بر طرف کردی (۹۲ )(عيون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۱۵۵-۱۶۲ ).
این جمله مأمون نشان میدهد که او اعتقادی به عصمت انبیاء نداشته ولی از این که بطور علنی بگوید پیامبران عصمت ندارند و حشت داشت ولی آیاتی که از نظر او دلیل بر اعتقادش بود را بطور کامل مطرح کرد و چنان که دیدید عالم آل محمد (ص) یکی پس از دیگری به تمام آیات پاسخ می دهد، پاسخی که طرف مقابل قانع میشود زیرا اگر پاسخ به نظر آنان قانع کننده نبود اشکال می کردند و از حضرت توضیح بیشتر میخواستند همان طوری که در همین مناظرات دیدید.