دُرّ کرامت  ( صص 27-25 ) شماره‌ی 5301

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تعامل امام رضا (عليه السلام) با مامون > جواب امام رضا (عليه السلام) به درخواست مامون برای قبولی خلافت

خلاصه

ناظر

متن

آن حضرت در برابر ابتکار مأمون اقداماتی از این نوع انجام میدهد:

 امام در همان آغاز حرکت از مدینه جوی از نارضایتی در این شهر پدید می آورد و بدین سان به جامعه می فهماند که یک توطئه در کار است نه آن که بنای تقدیم خلافت به صاحبانش باشد.

 امام پیشنهاد خلافت و ولایتعهدی را نمی پذیرد و این مسأله در جامعه پخش میشود و ترسیمی ناشناخته از مبارزات شیعه به جامعه ارائه میگردد که این یک جنگ قدرت نیست بلکه مسأله مسأله اصول و بنیادهاست؛ و بدین ترتیب نه تنها چهره شیعه زشت نمی شود بلکه مردم بدرستی تفاوت این چهره با دیگران و نیز مرزهای میان مبارزات خاندان عباسی و خاندان علوی را در می یابند.

 امام در دارالخلافه موضع منفی در پیش گرفت و در همان حال که نام ولیعهد داشت و قهراً از امکانات دستگاه خلافت نیز برخوردار بود چهره ای به خود میگرفت که گویی با دستگاه خلافت مخالف و به آن معترض است (۳۲) و این چیزی است که درست با اهداف مأمون در تعارض قرار می گیرد.

امام با استفاده از تریبون دستگاه خلافت داعیه امامت شیعی را در سطح جهان اسلام مطرح می کند و آنچه را از سال یازده هجری تاکنون جز به تقیه گفته نشده آشکارا فریاد می زند.

 امام از هر فرصتی برای تماس با مردم بهره میجوید و چهره درست اسلام را به آنان می نمایاند.

 اوضاع تازه نهضتهای علوی و شیعی را دلگرم می کند و قدرت تازه ای میبخشد مأمون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوشبین و دست و زبان تند آنان را از خود منصرف سازد، بلکه حتی علی بن موسى عليه السلام مایه ایمان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شده است. در مدینه و مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام از علی بن موسی به تهمت حرص به دنیا و عشق به مقام و منصب از رونق نیفتاده، بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده و زبان ستایشگران پس از دهها سال به فضل و رتبه معنوی پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است.

کوتاه سخن آن که مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی به دست نیاورده که بسیاری چیزها از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد (۳۳)

امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود بطور کامل شکست داد و نه فقط تشیع ضعیف یا ریشه کن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت یکی از پر برکت ترین سالهای تاریخ تشیع شد و مأمون با قبول آن همه زحمت نه تنها طرفی بر نیست بلکه سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد و تبری که با آن اعتبار و حیثیت امام علی بن موسى الرضا عليه السلام را هدف گرفته بود خود او را آماج قرار داد، به طوری که بعد از گذشت مدتی کوتاه ناگزیر شد همه تدابیر گذشته خود را کان لم یکن شمرده، و بالأخره همان شیوه ای را در پیش بگیرد که همه گذشتگان در پیش گرفته بودند، یعنی قتل (۳۴)

چنین بود که امام با زهر مأمون به شهادت رسید تا گواهی باشد بر شکست همیشگی آنان که چشم دیدن حقیقت را ندارند و آنان را حربه ای جز تزویر و زور نیست.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی