نمونه هایی از اخلاق رضوی
امامان پاک ما در میان مردم و با مردم میزیستند و عملاً به مردم درس زندگی پاکی و فضیلت میآموختند آنان الگو و سرمشق دیگران بودند و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز می ساخت و برگزیده ی خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمی نمی گرفتند و خود را از مردم جدا نمیکردند و به روش جباران انحصار و اختصاصی برای خود قائل نمیشدند و هرگز مردم را به بردگی و پستی نمی کشاندند و تحقیر نمیکردند
هیچ انسانی عادی و معمولی نمیتواند جوهره و کنه ذات امامی را که خدای سبحان حجت بر عباد قرار داده است درک کند چگونه کسی می تواند مکارم اخلاق و فضائل عالیه ی ذات مقدسی را درک کند که خدای تعالی او را معصوم از هر لغزش و خطایی قرار داده و او را چکیده ای از فیض اقدس خود و جوششی از سرچشمه ی روح بلند نبوت معرفی کرده است؟ امام معصومی که از شخصیت و عروق نبوت نشأت گرفته و تا قله ی عظیم و با ابهت خلیفه اللهی صعود کرده چگونه برای مردم قابل درک خواهد بود؟ که یکی از آن امامان امام ثامن ضامن على بن موسی الرضا است.
امام معصومی که در خوی و خلق نمونه ی کامل پیغمبر است که از عروق و اعماق جان او روییده است.
کرامات شرف و عزت او در صفحات روزگار بر همه کس روشن است. بهترین شاهد صدق عظمت او این است که او در تمام صفات مانند خود پیغمبر است.
چون تمام عزت و شرافت در عتبه ی مقدسه او نهاده شده است پادشاهان روزگار خاک آستان مقدسش را بوسه می زنند. عزت و عظمت آن بزرگوار به اندازه ای است که حتی دشمنان به آن گواهی داده اند که اینک به نمونه هایی از آن اشاره می نماییم
ابراهیم بن عباس میگوید من کسی را ندیدم و نشنیدم که افضل از ابي الحسن على بن موسى الرضا باشد زیرا
هرگز بر کسی تندی نمی کرد.
سخن کسی را قطع نمیکرد
تا می توانست کسی را نا امید بر نمی گرداند.
پایش را در حضور کسی دراز نمی کرد.
در حضور کسی بر چیزی تکیه نمی داد.
به غلامان پیشخدمتان ناسزا نمی گفت.
آب دهان و بینی در حضور احدی نمی انداخت.
با صدای بلند خنده نمیکرد خنده اش از حد تبسم و لبخند تجاوز نمی کرد.
با بردگان و پیشخدمتان و دربانان بر سر یک سفره می نشست.
شب ها کم می خوابید.
شب ها را بیشتر به تهجد و روزها را با روزه میگذراند و.... (۱. كشف الغمه، طبع بنی هاشمی تبریز، ج ۳، ص ۱۰۶؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۶۰.)
مردی به او گفت خوب است برای پیشخدمتان و نگهبانان سفره ای جداگانه ترتیب دهید.
امام شمه ای از اخلاق امامت را بر او افاضه فرمود که موجب تنویر قلب گردید از جمله مطالبی که فرمود این بود
يا هذا! إِنَّ الرَّبَّ - تَبَارَكَ وَتَعَالى وَاحِدُ، وَ الْأَمَ وَاحِدَةٌ، وَ الْأَبَ وَاحِدٌ، وَ الْجَزَاءَ بِالْأَعْمَال».
ای آقا خدا یکی، پدر همه یکی مادر همه یکی ولی پاداش هر کس بستگی به عمل خود انسان دارد. (۲. نورالهدی غریب خراسان، ص ۶۶ و ۶۷؛ الوافی، ج ۴، ص ۴۷۰)
روزی سفیان ثوری دید حضرت رضا جامه ی گران قیمتی از خز پوشیده بود در مقام اعتراض بر آمد و به او گفت:
لو لبست ادنى منه لكان احمد اگر جامه ای کمتر و ارزان تر می پوشیدی خیلی بهتر بود در این روزگار نیز کوته نظرانی هستند که نمی توانند چیزی را بر کسی ببینند همین که دید کسی لباس خوب پوشیده و یا وسیله ی سواری مناسبی تهیه کرده آن را حمل بر اسراف کرده و زبان به بدگویی میگشایند به ویژه اگر شخص مورد نظر روحانی باشد در این صورت عمل او را از کفر ابلیس هم بدتر میداند
حضرت بی درنگ جامه ی رویین را عقب زد و زیر آن را نشان داد که جامه ای از پوست خشنی پوشیده بود آنگاه به او فرمود : «هذا للناس، و هذا للحق جل شأنه جامه ی رویین برای حفظ آبرو و حیثیت ظاهری و جامه ی زیر برای رعایت حق خدای تعالی است. (۱. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۴۱۲ طبع نجف؛ نورالهدی، ص ۶۸-۶۸)
سفیان ثوری کیست؟
نامش : ابو عبدالله سفیان بن سعيد بن مسروق صوفی کوفی، لقب و کنیه ی او سفیان ثوری، فرقه مذهب و عقیده ی او تماماً به آیین اهل سنت رفتار مینمود. (۲. روضات الجنات، ج ۴، ص ۱۷۹) محل سکونتش کوفه و بصره بود و از نوادگان ثور بن عبد مناه میباشد و در قرن اول و دوم می زیسته است.
ص50