پاره ای از بهشت  ( صص 49-46 ) شماره‌ی 5355

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > قاطعيت و صلابت

خلاصه

ناظر

متن

در برابر متکبران و ستمگران با غرور و تکبر برخورد کنید

آقا ابوالحسن علی بن موسی الرضا که با فقرا و نیازمندان و خدمتکاران از روی محبت و مهرورزی و با تواضع و فروتنی رفتار میکرد در مقابل متکبران و ستمگران با غرور و تکبر برخورد می نمود. از جمله:

وقتی فضل بن سهل وزیر مأمون خلیفه عباسی به حضور امام رضا آمد، دقایق بسیاری سر پا ایستاد بعد بدون این که حضرت به او اجازه نشستن بدهد با حرکت خاصی سر به سوی او بلند کرد و گفت:

کاری داری؟ حاجتت چیست؟

فضل بن سهل گفت آقای من این نوشته ای است که خلیفه مأمون برای من نوشته است.

سپس اشاره به نامه ای کرد که مأمون به او عطا کرده بود. در نامه، آن چه فضل از مال املاک مقام و ریاست خواسته بود ذکر نموده و مهر و امضا کرده بود.

فضل در ادامه سخن گفت آقای من شما از آنچه مأمون به من هدیه کرده است شایسته ترید تا به من عطا کنید؛ زیرا شما ولیعهد مسلمین می باشید.

حضرت فرمود: متن نامه را بخوان

فضل همان طور که ایستاده بود شروع به خواندن نامه کرد. وقتی که خواندن نامه تمام شد، امام رضا فرمود:

«يَا فَضْلُ لَكَ عَلَيْنَا هَذَا، مَا اتَّقَيْتَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ».

ای فضل هر وقت از مخالفت با پروردگار خود دوری نموده و از خدای خویش بترسی از طرف ما هم هر چه در این نامه ذکر شده به تو داده می شود.

(یعنی اصلا من تو را شایسته این همه بذل و بخشش نمیبینم؛ زیرا تمام فکر، اندیشه نیت و رفتار تو در جهت ظلم و ستم به مسلمین به ویژه شیعیان و مخالفت با پروردگار است. )

لذا امام رضا با این روش و با این جمله شخصیت متکبرانه او را در هم شکست و باد غرور او را خالی کرد.

مقصود این است که حضرت حتی اجازه نشستن هم به فضل بن سهل نداد تا این که فضل از حضور حضرت مرخص شد و از خانه بیرون رفت. (1) ١. عيون الاخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۹۲ ؛ مسند الرضا ال ، ج ۱، ص ۸۸؛ بحار، ج ۴۹ ، ص ١٦٨ ؛ منتهى الامال؛ ج ۲، ص ۱۷۷ . )

 

آیا رفعت و گذشت از این بیشتر داستان جلودی خبیث

هنگامی که امام علی بن موسی الرضا به اجبار و اصرار مأمون عباسی و بر حسب مصلحت مسلمین که شرح کامل این جریان در فصل ۱۱ - سیاست نامه - خواهد آمد ولایت عهدی را پذیرفت عده ای به مخالفت برخاستند. مأمون نیز مخالفین این امر را برای حفظ ظاهر و جلب رضایت امام به زندان افکند.

یکی از مخالفین «جلودی» ملعون بود.

«جلودی» در زمان خلافت هارون الرشید یکی از فرماندهان و نزدیکان دربار بود.

در زمان هارون وقتی که محمد بن جعفر در مدینه قیام کرد جلودی وارد مدینه شد. هارون به جلودی فرمان داده بود که محمد بن جعفر را اسیر کرده گردن او را بزند. سپس به منازل آل ابی طالب تجاوز کرده و تمام لباس پوشاک زر و زیور آنها را غارت کند به طوری که فقط یک جامه بیشتر بر تن نداشته باشند.

جلودی دستورات هارون را اجر کرد و برای تکمیل مأموریت خود به منزل حضرت رضا آمد و خواست با سواران خود وارد منزل حضرت شود. در آن موقع امام موسی بن جعفر به شهادت رسیده و از دنیا رحلت کرده بود.

وقتی امام رضا دید جلودی میخواهد وارد منزل شود همه زنان و کودکان را در یک اتاق جمع کرد و خودش جلوی منزل ایستاد و مانع ورود جلودی شد.

جلودی گفت: من باید طبق فرمان خلیفه وارد منزل شوم و خود شخصاً زیور و زینت آلات زنان و کودکان را بگیرم

حضرت سوگند یاد کرد و گفت هر چه بخواهی من شخصاً برایت می آورم.

پس از گفت و گو و بحث بسیار جلودی قانع شد حضرت تمام لباسها و زیور آلات زنان و کودکان را گرفت و برای جلودی آورد.

یک روز هنگامی که امام رضا نزد مأمون نشسته بود، مأمون دستور داد آن مرد خبیث را از زندان بیرون آورده و نزد او بیاورند.

جلودی وارد مجلس شد.

امام رضا تا چشمش به او افتاد نزد مأمون از او شفاعت کرد و گفت: این مرد را به خاطر من ببخش و عفو کن

مأمون گفت: ای ابا الحسن میدانی این مرد کیست؟ او همان کسی است که نسبت به حریم فرزندان پیغمبر اکرم آن گونه که خود می دانی ستم کرد و لباسها و زیور آلات آنان را غارت کرد.

جلودی وقتی از فاصله ای دور دید که حضرت با مأمون صحبت میکند گمان کرد که امام رضا از وی بدگویی میکند به همین جهت نزدیک آمد و به مأمون گفت:

تو را به خدا سوگند به خاطر خدماتی که در دربار پدرت هارون الرشید انجام داده ام سخن این مرد را درباره من قبول نکن

مأمون رو به حضرت کرد گفت یا ابا الحسن اکنون به گفته خودش عمل میکنم و سخن شما را در باره او قبول نمیکنم

بعد به جلودی گفت

به خدا سوگند گفته او درباره تو را قبول نخواهم کرد

سپس دستور داد جلاد گردن او را بزند و سر از بدن نحسش جدا کند. (1) 1. عيون الاخبار، ج ۲، ص ١٦١ ؛ بحار، ج ۴۹ ، ص ١٦٦ ؛ مسند الرضا، ج ۱، ص ٨٦؛ مقدمه. )

وَلَعَنَ اللَّهُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِينَ

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی