واکنش امام علیه السلام
امام فرمود:
به مأمون سلام برسان و بگو من منظور تو را میدانم و انشاء الله فردا صبح در مجلس تو خواهم بود.
وقتی یاسر رفت امام به من فرمود:
آیا میترسی آنها دلایل مرا رد کنند و مرا محکوم نمایند؟
من گفتم:
فدایتان گردم بله چون آنها اهل مجادله و انکار هستند و هر چه را شما بگویید قبول ندارند اگر بگویید خدا یکی است می گویند چرا؟ اگر بگویید محمد صلى الله عليه واله وسلم رسول خداست میگویند رسالتش را ثابت کن.
و بالاخره هر دلیلی بیاورید با مغلطه و سفسطه رد می کنند.
از آنها بپرهیزید.
امام فرمود:
مأمون از کار خود پشیمان خواهد شد.
من با علمای تورات با تورات خودشان با علمای انجیل با انجیل ،خودشان با علمای زبور با زبور خودشان با صائبین به زبان عبرانی با هر ابذه به فارسی و با علمای رومی به زبان رومی استدلال خواهم کرد و همه ی آنها را مجاب خواهم نمود و لاحول و لا قوه الا بالله العلى العظيم. فردا صبح حضرت رضا عليه السلام وضو گرفت و از منزل خارج شد. وقتی وارد مجلس شد دید علمای ادیان و عده ای از بنی هاشم و بزرگان و کارگزاران حکومتی نزد مأمون نشسته اند با ورود امام مأمون و همه حاضرین به پا خاستند.