امام رضا (ع) و واقفیان
امام رضا (ع) بعد از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام موسی بن جعفر (ع) دچار موقعیت اسفناک و دشواری شد که از هر جهت غم انگیز و موجب تاثیر آن حضرت بود زیرا از یک سو حکومت با تمام دستگاههای خود در تلاش بود که موجبات قتل او را فراهم کنند و از این حیث آن حضرت رنج و از سوی دیگر، شکاف عمیقی موجب اختلاف میان اصحاب و یاران پدرش شده بود او را دچار غم و اندوه کرده بود این اختلاف براثر اشاعه ای پدیده ای ساخته گی به وجود آمده مبنی بر این که امام موسی بن جعفر (ع) نمرده است بلکه او زنده است و روزی می خورد و همو قائم آل محمد (ص) است و غیبت او همچون غیبت موسی بن عمران از قومش میباشد و نتیجه این فکر باعث وقوف امامت بر موسی بن جعفر (ع) و عدم انتقال آن به فرزندش حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می گردید.
واقفیان نخستین و انگیزه های مادی آنان
پدیده وقف را برخی از بزرگان اصحاب امام موسی بن جعفر (ع) رواج داده اند مانند علی بن ابی حمزه بطائنی زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی و این سه تن نخستین کسانی شمرده میشوند که این مذهب را پدید آورده اند و نسبت به آن اظهار اعتقاد و برای آن دعوت کرده اند - تردیدی نیست انگیزه ی پیدایش وقف و گرایش به آن ناشی از محض عقیده و درک واقعیت نبوده است بلکه برخاسته از تمایلات مادی و دواعی نفسانی و دنیوی بوده که آنها را از راه راست منحرف ساخته است.
انگیزه های مادی واقفیان
چنان که تاریخ میگوید کسانی که این فتنه را برانگیخته و این اختلاف را به وجود آورده اند از کارگزاران و خزانه داران امام موسی بن جعفر (ع) و اموالی را که شیعیان جمع آوری کرده ایشان بوده به این صورت میباشد. نزد ابو حمزه بطائنی سی هزار دینار و نزد زیاد بن مروان قندی هفتاد هزار دینار و نزد عثمان بن عیسی رواسی سی هزار دینار وشش کنیزک بود. تمایلات نفسانی و انگیزه های شیطانی آنها را از تسلیم این اموال به فرزند امام (ع) و جانشین پس از او بازداشت و آنان را برانگیخت که مرگ امام موسی بن جعفر (ع) را انکار کنند و او را زنده و در نزد پروردگارش مرزوق بدانند و اموال را نزد خود نگه دارند تا بازگردد و به او تسلیم کنند. شیوه شبهه وقف چنان شد که واقفان گروهی از پاکدلان و ساده اندیشان اصحاب امام (ع) را فریفتند و شبهات را نزد آنها عنوان کردند در نتیجه اینها به واقفان گرویدند.
امام رضا (ع) در مبارزه با واقفیان رنج فراوانی تحمل فرمود یاوه گوییها و اوهام پوچ آنها را مردود اعلام کرد و انگیزه های شیطانی و هوسهای نفسانی آنها پرده برداشت و آنها را در پیش همه رسوا کرد تا نفوس ضعیف و سست اعتقاد فریب نخورند و در دام آنها گرفتار نشوند فتنه واقفیها مدت نسبتاً درازی ادامه یافت و اختلاف و کشمکش میان آنها و فرقه ناجیه تا آن زمان که خداوند سقوط و انقراض آنها را مقدر کرده بود، در اوج خود بود و چون این پدیده بر اساس درستی استوار نبود نتوانست مدتی طولانی پایداری کند و از میان رفت (عیون اخبار جلد ۱)