دعای باران
بعد از برگزاری مجلس ولایتعهدی مدتی باران نیامد و مخالفین این امر را به امام رضا (علیه السلام) نسبت می دادند، مامون از این نسبت بیروا ظاهراً ناراحت شده و به آن حضرت گفت چون مدتی است باران نیامده خوب است از خداوند بخواهید مردم از این تنگنا خارج شوند امام (علیه السلام) آن را پذیرفته و در آن روز که جمعه بود روز دوشنبه را برای این کار تعیین فرمودند صبح روز دوشنبه امام رضا علیه السلام) به طرف صحرا حرکت کرده و به دنبال آن حضرت جمعیت انبوهی نیز به راه افتادند امام (علیه السلام) به طرف صحرا به فراز منبر رفته و پس از حمد و سپاس خداوند دعای نزول باران خواندند. بعد از خواندن وی ابرها به هم متصل شده و رعد و برق شروع گردید مردم از آن بیم داشتند که در باران خیس شوند ولی امام رضا (علیه السلام) فرمودند: این ابر مربوط به شما نیست و صبر کنید ده ابر پیاپی عبور کرده و رعد و برق زدند ولی امام رضا (علیه السلام) هر بار میفرمودند این ابر متعلق به شما نیست و متعلق به فلان دیار و محل دیگر است تا اینکه ابر یازدهم در آسمان پدیدار شد آن حضرت فرمودند این ابر متعلق به شماست و هنگامیکه به منازل خود رسیدید به کرم خدا باران نازل خواهد شد بعد از رسیدن مردم به خانه ها باران شدیدی شروع به باریدن کرد و تمام جویها حوضچه ها و بیابانها به نعمت دعای امام رضا (علیه السلام) پر آب گردید.