روایت سوم:
على بن حسن بن فضال از پدرش روایت کرده است که گفت : از حضرت علی بن موسى الرضا شنیدم که فرمود:
أنا مقتول ومسموم ومدفون بأرض غربة، أعلم ذلك بعهد عهده إلي أبي. عن أبيه، عن آبائه، عن علي بن أبي طالب ، عن رسول الله . ألا فمن زارني في غربتي كنت أنا وآبائي شفعاءه يوم القيامة، ومن كنا شفعانه نجى ولو كان عليه مثل وزر الثقلين ... (عیون اخبار الرضا ب : ۲۶۶٫۲، بحار الأنوار : ۳۴٫۱۰۲)
من کشته و مسموم میشوم و در سرزمین غربت دفن می گردم و آن را می دانم به عهدی که پدرم از پدرش از پدرانش از علی بن ابی طالب ، از رسول خدا به من سپرده است.
آگاه باشید و بدانید که هر کس مرا در غربتم زیارت کند من و پدرانم شفیع او در روز قیامت خواهیم بود و هر کس ما شفیع او باشیم نجات یابد ؛ گرچه مانند گناه جن و انس بر او باشد.
روایت چهارم
اباصلت هروی گفت: نزد حضرت امام رضا بودم گروهی از اهل قم شرفیاب شدند و سلام کردند و امام به آنها پاسخ داد و نزدیک خود نشانید و به آنها فرمود:
مرحباً بكم وأهلاً فأنتم شيعتنا حقاً ، وسيأتي عليكم يوم تزوروني فيه تربتي بطوس .
ألا فمن زارني وهو على غسل خرج من ذنوبه كيوم ولدته أمه (عيون اخبار الرضا : ۲۶۴٫۲، وسائل الشيعة : ۴۴۶٫۱۰)
مرحبا، خوش آمدید شما به راستی از شیعیان ما هستید و روزی می رسد که شما در آن روز قبر مرا در طوس زیارت می کنید.
بدانید هر کس در حالی که غسل کرده باشد مرا زیارت کند از گناهانش خارج شود مانند روزی که مادرش او را به دنیا آورده است.