هم راه با بهار - حکایت هایی از سفر امام رضا(ع) از مدینه تا طوس  ( صص 18 ) شماره‌ی 5504

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سکونت در نيشابور

خلاصه

ناظر

متن

 نیشابور مويديه

ابو يعقوب :

امام رضا () () نزدیک مویدیه رسید. موید به یکی از ر روستاهای نیشابور بود . در آن سال : شیخ ابو یعقوب بزرگترین و مهم ترین شخص در شهر نیشابور بود. ابو یعقوب همراه با جمع زیادی از مردم نیشابور، خوش حال و پر شور از شهر خارج شدند و برای پیشواز امام رضا (2) تا روستای مویدیه آمدند و بی صبرانه برای رسیدن امام به انتظار نشستند.

چند نفر از جوانها روی تپه ها رفتند و با دقت بیابانها را زیر نظر گرفتند. ابو یعقوب آرام و قرار نداشت . لحظه ها به سختی میگذشت ناگهان یکی از جوانها با شادی فریاد زد: آمدند آمدند. جوان ها دوان دوان و با شور و شوق مثل آهو از تپه ها سرازیر شدند. اشک شادی در چشم های ابو یعقوب و همراهانش موج می زد. ابو یعقوب با این که پیز بود اما انگار بال در آورده بود به سوی امام پر کشید و زودتر از همه ، افسار مرکب امام را در میان دست پر چین و چروکش گرفت. همه میگفتند: خوش به حال ابو یعقوب ! کاش این سعادت بزرگ نصیب ما می شد! امام رضا (۳) لحظه ای مکث کرد و با همه خوش و بش کرد و با مهربانی و شادمانی حال همه را پرسید و از آنها تشکر کرد و بعد آماده رفتن به سوی نیشابور شد. ابو یعقوب افسار مرکب را کشید و راه افتاد چشم هایش می درخشید و شور و حال عجیبی داشت انگار توی بهشت گام بر می داشت .

نیشابور محله فوزا

جنبه کیلان :

امام رضا ( ) به محله فوزا رسید. فوزا یکی از محله های نیشابور بود . چشمه ای در آن جا بود که آیش کم شده بود. امام رضا (ع) به اهالی فوزا فرمودند : چشمه را لایروبی کنید. مردم فوزا با تلاش و کوشش فراوان چشمه را لایروبی کردند. چشمه بسیار پر آب شد. آب زلانش مثل اشک چشم زلال و جوشان بود. مردم بسیار خوش حال شدند و نام چشمه را کهلان گذاشتند .

امام رضا (2) دستور داد مردم در کنار چشمه حمامی را بسازند. مردم فوزا با شور و شوق شروع کردند به ساختن حمام و بعد یک حوض بزرگ نیز نزدیک چشمه و پشت حمام ساختند . چشمه ی زلال ، حمام گرم و حوض بزرگ و پر آب ، هر سه در کنار هم فوزا را بیش از پیش زیبا کرده بود . امام رضا (2) لبخند بر لب کنار چشمه آمد و وضو گرفت. سپس آرام کنار حوض نوساز رفت و به نماز ایستاد .

مخاطب

نوجوان ، جوان

قالب

کتاب داستان كوتاه