سرخس
امام را نگه دارید
امام رضا () به سرزمین سرخس رسید. کاروان امام کم کم داشت به شهر مرو که پایتخت مامون بود نزدیک می شد. فرستادگان مأمون که در این سفر گام به گام همراه امام می آمدند دیده بودند که به هر شهری که وارد میشوند بسیاری از مردم به دیدن امام می آیند و اخلاق خوش و سخنان زیبا و پربار امام دلهای مردم را جذب میکند. استقبال با شکوه مردم نیشابور از امام زنگ خطری برای دولت مامون بود بنابراین مأموران تصمیم گرفتند که امام را مدتی در منطقه سرخس در حبس نگهدارند تا مردم نتوانند با ایشان تماس داشته باشند .
سرخس
شما برگرد!
امام رضا ( ) از سرخس خارج شد و به سوی مرو حرکت کرد. یکی از دوستان امام برای بدرقه ی ایشان از سرخس همراه امام خارج شد و تا مدتی با امام همراه بود. او خیلی امام را دوست داشت و از نیشابور تا سرخس با امام آمده بود و خیلی دلش میخواست در کنار امام باشد و تا مرو با امام هم راه و هم سفر شود .
امام رضا (2) با مهربانی به او نگاه کرد و فرمود: برادر گرامی لطفا بر گردا شما وظیفه ات را انجام دادی و برخورد بسیار خوبی با ما داشتی برو خدا نگهدار شما . دوست امام ایستاد نمی دانست چه کند. هم دلش نمی آمد از امام رضا () جدا شود و هم نمی خواست از فرمان ایشان سرپیچی کند. با چشمانی لبریز از اشک با امام خداحافظی کرد.