هم راه با بهار - حکایت هایی از سفر امام رضا(ع) از مدینه تا طوس  ( صص 40-41 ) شماره‌ی 5517

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > شهادت امام رضا (عليه السلام) > تشييع جنازه

خلاصه

ناظر

متن

طوس

تشییع خورشید :

دوستان و شیعیان امام رضا (ع) با چشمهایی لبریز از اشک و سینه ای سرشار از غم آمده بودند تا بدن پاک و نورانی جگر گوشه پیامبر خدا (2) و فرزند عزیز فاطمه (..) را تشییع کنند . مردم پشت در خانه امام جمع شده بودند. آنها به یاد می آوردند که روزی در کنار خانه ی امام در مرو منتظر امام بودند و ایشان مثل خورشید تابان بر آنها طلوع کرد و برای نماز عید به راه افتاد. مردم به یاد می آوردند که به برکت نماز باران ایشان باران رحمت تمام شهر مرو را فرا گرفته بود و چشمه ها و رودها را پربار کرده بود ...

وقتی او آمده بود عطر خوش بویش تمام سرزمین خراسان را گلستان کرده بود. او عطر پیامبر و فاطمه و امیرالمؤمنین و اهل بیت () را برای آنها و برای همه ی مردم ایران به ارمغان آورده بود.

همین که به ایران با گذاشت و از هر کجا که گذشت آن جا را زیباتر از گلزار و سرسبز تر از بهار کرد .

مأمون جنایت کار برای فریب دادن مردم و برای آن که کسی به توطئه شومش در شهید کردن امام بی نبرد در تشییع جنازه امام شرکت کرد و با فریادهای بلند شیون سر می داد و گریه های دروغین می کرد اما دوستان و یاران با وفای امام میدانستند که اشکهای شرم آورش مثل تمام کارهایش سرشار از دروغ و نیرنگ است.

هر چه مامون بیشتر گریه میکرد نفرت مردم از او بیشتر میشد. شیعیان و دوستان امام با اشک و شیون پیکر نورانی امام را دوش به دوش تا باغ حمید تشییع کردند. گریه های گمراه کننده و دروغین مامون در میان گریه های جگر سوز یاران راستین و دلباخته امام رنگ می باخت و گم می شد .

مخاطب

نوجوان ، جوان

قالب

کتاب داستان كوتاه