دایرة المعارف اهل بیت حضرت امام رضا(ع) از ولادت تا شهادت  ( صص 101، 131-130 ) شماره‌ی 5527

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > معارف مربوط به امامت > علم امام > علم امام به نيت بندگان (علم غيب)

خلاصه

ناظر

متن

زیرکی و ذکاوت امام

محمد بن عبدالله افطس حکایت میکند:

روزی بر مأمون وارد شدم پس ا از صحبتهایی :گفت رحمت و درود خدا بر حضرت رضا غالی که عالم تر از او یافت نمیشود در آن شبی که مردم با او بیعت کرده بودند پیشنهاد کردم که خلافت را بپذیرد و من جانشین او در خراسان باشم؟

امام فرمود: «خیر نمی پذیرم و کمتر از محدوده ی خراسان را هم قبول دارم و من در خاسان باید بمانم تا مرگ مرا دریابد.»

گفتم: فدایت گردم چگونه و از کجا چنین میدانی و می گویی؟!»

حضرت فرمود: علم و اطلاعات من نسبت به موقعیت حال و آینده ام همانند علم و اطلاع تو نسبت به خودت میباشد.» گفتم موقعیت شما در آینده چگونه است؟»

فرمود: «مسافت بین من و تو بسیار است چون که مرگ من در مشرق؛ ولی مرگ تو در مغرب انجام خواهد گرفت. 

سپس گفتم راست میگویی و خدا و رسولش درست گفته اند و بعد از آن نیز هر چه تلاش کردم که او را ملاك تطمیع در خلافت کنم فریب نخورد و اثری نبخشید. 

صص 101

آگاهی از درون توبره

مرحوم راوندی به نقل از محمد بن زید رزامی حکایت می کند:

روزی در خدمت حضرت علی بن موسی الرضا علي بودم که شخصی از گروه خوارج که درون توبره و خورجین خود نوعی سلاح مسموم و مخفی کرده بود وارد شد. 

آن شخص به دوستان خود گفته بود: «او گمان کرده است که چون فرزند رسول الله است، می تواند ولیعهدی طاغوت زمان را بپذیرد میروم و از او سؤالی می پرسم چنانچه جواب صحیحی نداد او را با این سالح نابود می کنم.»

هنگامی که در محضر مبارک امام رضا علیه نشست سؤال خود را مطرح کرد.

حضرت فرمود سؤالت را به یک شرط پاسخ میگویم؟ 

منافق گفت: «به چه شرطی میخواهی جواب مرا بدهی؟»

امام فرمود: چنانچه جواب صحیحی دریافت کردی و قانع و راضی شدی آنچه در توبره ی خود پنهان کرده ای درآوری و آن را بشکنی و دور بیندازی

آن شخص منافق با شنیدن چنین سخن و مشاهده ی چنین برخوردی متحیر شد و آنچه در توبره نهاده بود، بیرون آورد و در شکست و بعد از آن گفت: یابن رسول الله با این که میدانی مأمون، طاغی و ظالم است، چرا داخـل امور او شدی و .. ولایتعهدی او را پذیرفتی با این که آنها کافر هستند؟!» 

امام رضا علیه فرمود: آیا کفر اینها بدتر است یا کفر پادشاه مصر و درباریانش؟» آیا این ها به ظاهر مسلمان نیستند و معتقد به وحدانیت خدا نمی باشند.

و آن گاه فرمود: حضرت یوسف علیه السلام با این که پیغمبر و پسر پیغمبر و نوه ی پیغمبر بود از پادشاه مصر تقاضا کرد تا وزیر دارایی و خزینه دار اموال و دیگر امور مملکت مصر گردد و حتی در جای فرعون مینشست در حالی که میدانست او کافر محض میباشد.»

و من نیز یکی از فرزندان رسول الله الله هستم و تقاضای دخالت در امور حکومت را نداشتم؛ بلکه آنان مرا بر چنین امری مجبور کردند و به ناچار و بدون رضایت قلبی در چنین موقعیتی قرار گرفتم.» آن شخص جواب حضرت را پسندید و تشکر و قدردانی کرد و از گمان باطل خود برگشت.(١. الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۷۶۶، ح ۸۶)

صص131-130 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی