حرکت امام رضا علیه السلام بطرف خراسان
رجاء بن ابی ضحاک با گروهی که مأمون در اختیار او گذاشته بود به مدینه رسیدند و پیام مأمون را به آن حضرت دادند از جریان و مذاکراتی که بین امام رضا الله و نمایندگان مأمون انجام گرفته در کتابهای تاریخ و حدیث ذکری به میان نیامده است جز این که امام بدون اینکه از خود مقاومتی نشان دهد به این مسافرت اجباری قدم نهاده است.
اما در مذاکراتی که امام رضا با گروهی از یاران خود در این مورد دارد صراحتاً اعلام فرموده من به این مسافرت میروم و دیگر به خانه خود مراجعت نخواهم کرد در حدیث دیگری وارد شده که به خاندان خود فرمودند بر من گریه کنید که من دیگر به میان شما باز نخواهم گشت و امام در میان راه مدینه تا مرو خراسان مکرر از این که او در خراسان به جوار رحمت حق خواهد شتافت و در کنار هارون قرار خواهد گرفت سخن میگفت.
بطور کلی از اوضاع و احوال آن روز معلوم میگردد که مأمون دستور اکید داده بود تا امام رضا را به هر صورت که ممکن باشد بطرف خراسان بیاورند و در این مورد مورخین و محدثین جمله أشخَصَهُ المأمون را بکار میگیرند، یعنی او را وادار به مسافرت کردند و بزور و اجبار وی را وادار کردند تا تن به این مسافرت بدهد.
امام رضا قبل از اینکه از مدینه بیرون رود با اهل بیت خود وداع کرد بدان گونه که دیگر آنها را نخواهد دید و از این سفر باز نخواهد گشت و سپس به حرم رسول خدا رفت و در کنار روضه منوره جدش بسیار گریست و او را وداع گفت و اوضاع و احوال و رفتارش در هنگام خروج از مدینه طوری بود که نشان میداد حضرت به این شهر باز نخواهد گشت.
حضرت رضا با فرستادگان مأمون از مدینه بیرون شده و بطرف مکه معظمه رفتند امام سلام الله عليه عمره مفرده بجای آورده و خانه خدا را زیارت کرد پس از خروج از مکه معظمه راه عراق را در پیش گرفت و بعد از چند روز وارد قادسیه شد. از اخبار و روایات معلوم است که امام ها چند روزی در قادسیه اقامت داشته و ابونصر بزنطی که از بزرگان اصحاب آن بزرگوار است در اینجا با آن جناب ملاقات میکند.