سفر امام به خراسان و ولایتعهدی مأمون
مأمون پس از استقرار خلافت خود بنا به دلایلی سیاسی، تصمیم گرفت که امام رضا الله را از مدینه به مرو بخواهد و آن حضرت را ولیعهد خویش قرار دهد. امام از اقدام به این مسافرت خودداری فرمود ولی در پی اصرار فراوان فرستادگان مأمون، به علت تقیه مجبور شد که این سفر را قبول نماید (۱)(گفتار نراقی حیدری نراقی، ص ۲۰۵ ).
مأمون پیش از واگذاری ولایتعهدی به امام رضا الله، پیشنهاد خلافت را به امام داد که امام این خواست او را قاطعانه رد کرد (۲)(زندگی دوازده امام ، الحسنى، ص ۳۹۹ ).
بیت زیر اشاره ای به همین ماجر است:
به تخت ملکت دنیا از آن جلوس نکرد که بود او را بر تخت لايزال جلوس
(دیوان سروش اصفهانی، ص ۳۶۱)
ملک الشعراء بهار در قصیده دماوندیه اول سفر امام از مدینه به مرو پذیرش ولایتعهدی مأمون و مسمومیت و شهادت امام را به اراده خداوند
می داند:
فرزند نبی رضا کش ایزد گفت: ای پور به شیوه نیاکان شو
تا حجت ما تمام تر گردد از خانه به سوی مرو شهجان شو....
ور با تو خلیفه نو کند پیمان با او به سر رضا و پیمان شو
گر دشمن گویدت که سلطان باش از دشمن در پذیر و سلطان شو
عهدی بنویس و شو ولیعهدش شاهنشه روم و ترک و ایران شو
(دیوان اشعار، بهار، ص ۲۸۵)
قیصر امین پور نیز با اشاره به عبور امام از شهرهای مختلف ایران و خراسان برای رسیدن به مرو خطاب به آن حضرت میگوید:
کاش من هم عبور ترا دیده بودم کوچه های خراسان ترا میشناسند (۱)(تنفس صبح، امین پور، ص ۸۶)