پایداری بیعت با امام
ریان بن شبیب گوید وقتی مأمون خواست برای خود به خلافت و برای حضرت رضا به ولا يتعهد و برای فضل بن سهل به وزارت بیعت بگیرد دستور داد سه کرسی گذاشتند، وقتی هر کدام بر کرسی خود قرار گرفتند به مردم اجازه ورود داد. وارد شدند شروع به بیعت کردند با دست راست بر دست راست هر یک از این سه نفر میگذاشتند از بالای انگشت به شست تا انگشت کوچک و خارج میشدند تا بالأخره جوانی از انصار در آخر بیعت کرد و دست راست خود را از انگشت کوچک تا بالای شست بر دست آنها گذاشت، حضرت رضا تبسم کرده آنگاه فرمود:
كُلُّ مَنْ بَايَعَنَا بَايَعَ بِفَسْحَ الْبَيْعَةِ غَيْرَ هَذَا الْفَتَي فَإِنَّهُ بَايَعَنَا بعقدها.
هر کس با ما بیعت کرد بیعتی نمود که آن را بشکند جز این جوان که بیعت محکم و پایدار نمود.
مأمون گفت شکستن و پایداری بیعت از کجا معلوم شد؟
حضرت رضا فرمود:
عَقْدُ الْبَيْعَةِ هُوَ مِنْ أَعْلَي الْخِنْصِرِ إِلَى أَعْلَي الْإِبْهَامِ وَ فَسْحْهَا مِنْ أَعْلَى الْإِبْهَامِ إِلَى أَعْلَى الْخِنْصِر.
پایداری بیعت از بالای انگشت کوچک تا بالای انگشت شست است و فسخ بیعت از بالای شست تا بالای انگشت کوچک است. مردم از شنیدن این جریان با یک دیگر به صحبت پرداختند، مأمون دستور داد برگردند و آن طوری که حضرت رضا لا دستور می دهد بیعت کنند میگفتند از کجا لیاقت امامت (خلافت) دارد کسی که بیعت کردن را نمی داند و کسی که میداند از او شایسته تر است این سخنان باعث شد که مأمون حضرت رضا را مسموم نماید.(ر.ک: علل الشرایع ۲۳۹:۱؛ عيون اخبار الرضا ٢٦٤:١ ح ٢؛ بحار ١٤٤:٤٩ )