و این ظاهر سازی مأمون به اندازه ای دقیق و ماهرانه انجام گرفت که حتی بعدها آنگونه که اربلی به سید بن طاووس نسبت داده و خود نیز تمایل آشکاری نشان داده؛ در مسأله شهادت امام ، مأمون مبری دانسته شده و به عنوان یک فرد شیعه یا متمایل به امام شناسانده شده است (۲)( حیات فکری و سیاسی امامان شیعه جعفریان، ص ۴۳۱؛ به نقل از کشف الغمة الاربلی ج ۲، ص ۲۸۲ )؛ ولی عکس العمل های به موقع و بیانات بلیغ رضوی، پرده از حقیقت ماجرا بر میداشت و با کمی دقت و تأمل می توان به حقیقت مطلب پی برد
مأمون جمال و جاه و جا بهر فریبش عرضه کرد
جز بیعت و پیوند حق در کار ایمان خوش نکرد
هر چند پیمان در میان آورد در کار جهان
جز همچو ابر تنگدل نالان و گریان خوش نکرد (۳)(شعر از محمد حسین نیشابوری متخلص به «نظیری (۱۰۲۳ ه))
(خورشید خراسان، ج ۱، ص ۲۶۴)
اینکه امام از رفتن به خراسان سرباز زدند و طبق نقل مورخان رجاء بن ابی ضحاک با زور امام را به مرو برد و اینکه امام در این سفر خانواده خود را
به همراه نبردند و حتی به بعضی از یاران بسیار نزدیک و مورد اعتماد خود فرمودند: «اني لا أرجع إلى عيالي أبداً» (١)( ر.ک: عيون أخبار الرضا الله ، الشيخ الصدوق، ج ۱، ص ۲۳۵؛ ج ۲، ص ۲۱۹؛ دلائل الامامة، محمد بن جرير الطبري (الشيعي) ، ص ۳۴۹؛ الخرائج والجرائح، قطب الدين الراوندي ج ۱، ص ۳۶۳؛ مناقب آل أبي طالب ، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۴۵۲؛ مدينة المعاجز السيد هاشم البحراني، ج ۷، ص ۸۲، ص ۱۷۹؛ بحار الأنوار العلامة المجلسي، ج ۴۹، ص ۵۲ ص ۱۱۷؛ الأنوار البهية الشيخ عباس القمي، ص ۲۲۳؛ مستدرک سفينة البحار، الشيخ علي النمازي الشاهرودي، ج ۷، ص ۴۰۰؛ مسند الإمام الرضا ، الشيخ عزيز الله عطاردي، ج ۱، ص ۱۸۵؛ تاريخ الإسلام الذهبي، ج ۳۳، ص ۱۲۱؛ إعلام الورى بأعلام الهدى الشيخ الطبرسي، ج ۲، ص ۶۰؛ الدر النظيم، إبن حاتم العاملي، ص ۶۷۸؛ کشف الغمة، ابن أبي الفتح الإربلي، ج ۳، ص ۹۸ ).
و بعدها هم کراهت خود را از پذیرش ولایتعهدی به آشکارا اعلام کرده و اظهار داشتند: من به ناچار: «أنا أجبرت على ذلك» (۲)(ر.ک: عيون أخبار الرضا ، الشيخ الصدوق، ج ۱، ص ۱۵۰؛ ج ۲، ص ۴۶۹؛ وسائل الشيعة (آل البيت ) ، الحر العاملی، ج ۱۲، ص ۲۰۲؛ ج ۱۷، ص ۱۴۷؛ بحار الأنوار، العلامة
المجلسي، ج ۱۲، ص ۲۶۷؛ ج ۴۹، ص ۱۳۶؛ مسند الإمام الرضا الله، الشيخ عزيز الله عطاردي، ج ۱، ص ۳۴۷؛ حياة الإمام الرضا الله ، الشيخ باقر شريف القرشي، ج ۲، ص ۳۱۱) و به همان دلیلی که جدم امیر مؤمنان داخل شورا گردید: «ما حَمَلَ جَدی امير المؤمنين على الدخول في الشورى» (۳)( ر.ک: عيون أخبار الرضا ، الشيخ الصدوق، ج ۱، ص ۱۵۲؛ ج ۲، ۴۷۱؛ وسائل الشيعة (آل البيت)، الحر العاملي، ج ۱۲، ص ۲۰۵؛ ج ۱۷، ص ۱۴۸؛ مناقب آل أبي طالب ، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۴۷۳؛ بحار الأنوار العلامة المجلسي، ج ۴۹، ص ۱۴۰؛ جامع أحاديث الشيعة، السيد البروجردي، ج ۱۷، ص ۳۰۱؛ مسند الإمام الرضا ، الشيخ عزيز الله عطاردي، ج ۱، ص من حياة الإمام الرضا ۶۸؛ مستدركات علم رجال الحديث، الشيخ علي النمازي الشاهرودي، ج ۷، ص ۲۰۷؛ حياة الإمام الرضا ، السيد جعفر مرتضی، ص ۳۰۶؛ حياة الإمام الرضا الله ، الشيخ باقر شريف القرشي، ج ۲، ص ۳۱۱.) ولا يتعهدی را اختیار کردم و اینکه شرط کردند از عزل و نصب مقامات دربار به دور باشند و در امور سیاسی مداخله ننمایند و تنها از دور نظارت بكنند: «أنا أقبل ذلك على أنى لا أولى أحداً ولا أعزل أحداً ولا أنقض رسماً ولا سنة وأكون في الأمر من بعيد مشيراً »(۱) (ر.ک: منهاج الصالحين، الشيخ وحيد الخراساني، ج ۱، ص ۴۲۴؛ الأمالي، الشيخ الصدوق، ص ۱۲۶؛ عيون أخبار الرضا ، الشيخ الصدوق، ج ۱، ص ۱۵۲؛ روضة الواعظين، الفتال النيسابوري، ص ۲۲۴؛ مدينة المعاجز، السيد هاشم البحراني، ج ۷، ص ۱۳۶؛ بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج ۴۹، ص ۱۳۰؛ مقدمة في أصول الدين، الشيخ وحيد الخراساني، ص ۴۲۲.
و نیز ر.ک: وسائل الشيعة (آل البيت ) ، الحر العاملي، ج ۱۲، ص ۲۰۴؛ ج ۱۷، ص ۱۴۸ تحلیلی از زندگانی امام رضا ، فضل الله، ص ۱۵۰)که همه اینها حاکی از تحمیل ولایتعهدی بر امام و بیانگر عدم صلاحیت حکومت برای همکاری و موجب پیدایش پرسش هایی در این باره است (۲)(لَا تَغْتَرُّوا بِقَوْلِهِ فَمَا يَقْتُلُنِي وَ اللَّهِ غَيْرُهُ وَلَكِنَّهُ لَا بُدَّ لِي مِنَ الصَّبْرِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَه )).
و در خبر است که امام به یاران نزدیک خود فرموده اند: «لَا تَغْتَرُّوا بِقَوْلِهِ فَمَا يَقْتُلُنِي وَ اللَّهِ غَيْرُهُ وَ لَكِنَّهُ لَا بُدَّ لِي مِنَ الصَّبْرِ ... (۳)(ر.ک: عيون أخبار الرضا ، الشيخ الصدوق، ج ۱، ص ۱۹۹؛ ج ۲، ص ۵۲۳؛ مدينة المعاجز، السيد هاشم البحراني، ج ۷، ص ۱۴۹؛ بحار الأنوار العلامة المجلسي، ج ۴۹، ص ۱۸۹؛ حياة الإمام الرضاء ، الشيخ باقر شريف القرشي، ج ۲، ص ۲۷۴؛ وفيات الأئمة، من علماء البحرين والقطيف، ص ۲۹۹)
آن امام همام سرانجام در آخر صفر سال ۲۰۳ هجری توسط مأمون، خليفة عباسی مسموم شده و به درجه شهادت نائل آمدند:
ایا امام غریب ای عزیز خطه توس فلک چگونه نبارد از این مصیبت خون
که از مدینه تو را خصم کرد آواره شهید ظلم نمودت از زهر کین، مأمون (۱)(از شاعری متخلص به رفیعی که نامشان ذکر نگردیده است)
(خورشید خراسان، ج ۲، ص ۴۹۹)
نقل است که مأمون به یکی از خدمتکارانش دستور داد تا در بین ناخن هایش زهری کشنده قرار داده و اناری را با دستان زهر آلودش دانه کند تا حضرت امام رضا از آن میل نمایند:
انگور یا انار؟! کدامین دل سیاه بر تار و پودت آتش سوزان می آورد (۲)(از آقای عباس شاه زیدی متخلص به خروش اصفهانی )
(همان، ص ۳۸۰)
و در روایت دیگر که معروف تر از اولی است و در شعر و سخن شاعران شیعه از سده دهم تا عصر حاضر تجلی بیشتری یافته است، امام رضا به وسیله
انگور مسموم و به شهادت رسیده اند (۳)(عيون اخبار الرضا ، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۶۰۱) بابا فغانی شیرازی (۹۲۵ ه) گوید:
چه انگوری که در بزم سقاهم ربهم (۴)(س ۷۶، الإنسان، به ۲۱) سازد به زهر آلوده عیش کام سرمستان حیران را
(بابا فغانی شیرازی خورشید خراسان، ج ۱، ص ۲۲۶)
و شاعران دیگر گفته اند:
عیان می دید اندر دست مأمون همان انگور کز آن شد جگر خون
(محمد حسین صغیر اصفهانی خورشید خراسان، ج ۲، ص ۴۰۹)
انگور تا به زهر شد آغشته تا ابد از سایبان تاک حذر دارد آفتاب (۱)()
(محمد حسین صغیر اصفهانی خورشید خراسان، ج ۲، ص ۴۴۷)
داد مأمون بر امام هشتمین زهر جفا آن شرنگ جان ستان در دانه انگور بود (۲)()
(همان، ص ۵۸۷)
در خوشه انگور به وی زهر جفا داد آن زاجر دور از حق و آن فاجر ملعون
(ملا بمان على محقق، همان، ص ۶۴۷)