بوستان سوم.
توحید از منظر حضرت رضا علیه السلام
مباحث مربوط به وجود خداوند سبحان و وحدت اطلاقی او و عینیت صفات خداوند با ذات او و.... مهمترین مباحث فلسفه الهی است؛ اما در این میان دو گروه از آرای افراطی و تفریطی است که هر دو بیراهه میروند چه جاهلان اهل تفریط که در شناخت بنیادین خداوند سبحان کوتاهی و سستی میکنند و چنین عذر و بهانه می آورند که راه شناخت خداوند مسیری بس دشوار و دریایی ژرف محدوده ای ممنوع است که نباید به آن نزديك شد به گونه ای که اعتقاد آنان به به تعطیل بسته شدن راه شناخت خداوند انجامیده است. چنان که افراط گرایان بی باکانه وارد این حوزه شده اند و در جست و جوی نیل به ذات خدای متعالی هستند در حالی که رسیدن به آن در حیطه توان آدمی نیست .
سلوک در راه میانه وسط افراط و تفریط بر هر انسانی بایسته است؛ الیمین و الشمال مضلة والطريق الوسطى هي الجادة ؛ (1) نهج البلاغه، خطبه ۱۶ ) راه راست و چپ هر دو گمراهه است و جاده نجات راه میانی است .
خاندان حضرت محمد ﷺ همان جاده نجات و راه میانه اند. حضرت رضا می فرماید : نحن آل محمد النمط الأوسط الذي لا يدركنا الغالي و لا يسبقنا التالي ؛ (1) ۱. توحید صدوق، ص ۱۱۴ . ) آنان راه میانه اند که تندروان حقیقت ایشان را درک نمیکنند و کندروان بر آنان پیش نمی افتند. پس باید در کیفیت بحث پیرامون این معارف الهی از ایشان پیروی شود.
مولی الموحدین امیر المؤمنین علی بن ابی طالب مي فرمايد : لم يطلع العقول على تحديد صفته و لم يحجبها عن واجب معرفته، فهو الذي تشهد له أعلام الوجود على إقرار قلب ذي الجحود، تعالى الله عما يقوله المشبهون به و الجاحدون له علواً كبيراً ؛(2) . نهج البلاغه، خطبه ۴۹ . ) خداوند عقلهای آدمیان را از کنه صفات خویش آگاه نساخته است، ولی معرفت بایسته اش را بر آنها ممنوع نکرده است. او خدایی است که نشانه های هستی بر وجود او شهادت میدهند و دلهای منکران را به اقرار وجودش وادار ساخته اند. او بسیار برتر از گفتار آنان است که وی را به آفریده هایش مانند یا او را انکار میکنند .
بر پایه این سخن دریافت کنه صفات الهی - صفاتی که عین ذات نامتناهی اوست - محال است و کسی نسبت به آنها آگاهی پیدا نمی کند؛ گرچه اصل شناخت خداوند صرف نظر از رسیدن به ذات او بر هر انسانی واجب است و برای این شناخت پرده ای نیست .
پس شناخت آنچه از موجود ممکن پوشیده است واجب نیست . همان کنه ذات و صفات خداوند سبحان که عین ذات اوست و آنچه شناخت و معرفت نسبت به آن لازم و واجب است حجاب ندارد. چگونه خداوند در پرده است، با آنکه نشانه های هستی در عالم خلقت همگی شاهدی بر هستی اویند .
از این رو حضرت جعفر بن محمد الصادق در پاسخ آن که پرسید : ما چیز موهومی را نیافته ایم مگر آن چیز مخلوق باشد؛ چنین فرمود : لو كان ذلك كما تقول، لكان التوحيد عنا مرتفعاً ، لأنا لم تكلّف أن نعتقد غير موهوم، ولكنا نقول كل موهوم بالحواس مدرك . فما تجده الحواس وتمثله فهو مخلوق، و لابد من إثبات صانع الأشياء خارج من الجهتين المذمومتين إحديهما النفي، إذ كان النفي هو الإبطال و العدم، و الجهة الثانية التشبيه، إذ كان التشبيه من صفة المخلوق الظاهر التركيب و التأليف، فلم يكن بد من إثبات الصانع لوجود المصنوعين ... (1) ۱ . توحید صدوق، ص ۲۴۵ - ۲۴۶ . ) ؛ اگر سخن تو درست باشد باید تکلیف اعتقاد به توحید از ما انسانها برداشته شود. چون خداوند ما را به اعتقاد به امر ناشناخته مکلف نساخته است، ولی ما می گوییم : هر موهومی به وسیله حواس فهمیده میشود. آنچه را حواس دریابد و آن را به مثال در آورد قطعاً مخلوق است. پس ناچار باید اشیا آفریدگاری داشته باشد، پیراسته از این دو جهت نکوهیده نفی چون ابطال و نیستی است. صانع اشیا نمی تواند باطل و معدوم باشد نیز تشبیه زیرا از صفات مخلوق است که ترکیب و تألیف ظاهری دارد. (مخلوق) مرکب از اجزاء و مؤلّف از اعضاست و آفریدگار اشیا نمی تواند مرکب باشد .
پس در پیدایش آفریده ها چاره ای جز اثبات صانع وجود ندارد .
بدین جهت باید از تنزیه صرف خداوند به هیچ وجه قابل شناخت نیست دوری جست چنان که از تشبیه محض صفات خداوند چون صفات مخلوقات است نیز باید پرهیز کرد چون از هر دو حالت افراطی تشبیه و تفریطی تعطیل باید گریخت .
حرکت در مسیر میانه برای کسی که تنها خواستار زندگی دنیوی است، میسور نیست. زیرا غایت دانش او در همین زندگی دنیایی خلاصه می شود. چون به امور بیرون از محدوده حس و عالم شهادت (دنیا) ایمان نمی آورد؛ اما حق خواهان که جز حق چیز دیگری نمیخواهند توان پیمودن این مسیر را دارند. این ویژگی کسی است که تنها از پروردگارش میترسد.
در پاسخ عمران که پرسید : خدای متعالی در کدام یک از اشیا هست و آیا چیزی به او احاطه دارد و آیا از چیزی به چیز دیگر دگرگونی مییابد و آیا خداوند نسبت به اشیا احتیاجی دارد؟ حضرت رضا فرمود : أخبرك يا عمران، فاعقل ما سألت عنه ، فإنه من أغمض ما يرد على المخلوقين في مسائلهم، وليس يفهمه المتفاوت عقله العازب علمه، ولا يعجز عن فهمه أولوا العقل المنصفون ... ؛ (1) ۱. توحید صدوق، ص ۴۳۹ . )
ای عمران تو را درباره سؤالت آگاه می سازم پس تو نیز نيك بينديش. زیرا پرسش تو از پیچیده ترین مسائلی است که برای مردم مطرح میشود و بی خردان نادان این مسئله را نمی فهمند اما خردمندان با انصاف از فهم آن ناتوان نیستند .
بنابراین کسی که قلب فهیم و گوش شنوا دارد و خود اهل شهود است، به اندازه ای که شناخت خدا برای او واجب و به مقداری که این شناخت برایش شدنی است میتواند خدای متعالی را بشناسد. زیرا معرفت عارفان دارای درجاتی است که پایین ترین آن بر پایه سخن حضرت رضا این است : الإقرار بأنه لا إله غيره و لا شبه له و لا نظير و إنه قديم مثبت موجود غير فقيد و إنه ليس كمثله شيء (2) . همان، ص ۲۸۳ . ) ؛ اقرار به وحدانیت خداوند و اینکه معبودی جز او نیست و مانند و همتایی ندارد و او موجودی ازلی و قدیم است که وجودش ثبوت دارد و هیچگاه ناپیدا نمی گردد، او موجودی است که هیچ چیز مثل او نیست. مرتبه بالاتر از این درجه شناخت آن است که از سوره توحید (اخلاص) به دست می آید، این سوره برای کسانی فرود آمده است که در شناخت خداوند بسیار عمیق می اندیشند. از حضرت رضا درباره توحید پرسیده شد، حضرت فرمود: کل من قرأ قل هو الله أحد و امن بها ، فقد عرف التوحيد؛ هر کس سوره توحید را بخواند و به آن ایمان آورد قطعاً یگانگی خداوند را شناخته است. راوی از ایشان پرسید: چگونه باید این سوره خوانده شود؟ حضرت رضا پاسخ داد : كما يقرأها الناس، و زاد فيه كذلك الله ربّي، كذلك الله ربّي ، كذلك الله ربي(1) ۱ . مسند امام رضا ، ج ۱، ص ۴۲ . )؛ همان گونه که مردم آن را میخوانند این سوره خوانده شود. پس از آن سه بار بگوید: كذلك الله ربي ؛ پروردگار من چنین است .
در این سوره به هویت مطلقه و الوهیت و احدیت و صمدیت محض اشاره شده است. شاید تکرار سه مرتبه ای كذلك الله ربي از جانب حضرت رضا معادل تکرار سه مرتبه ای «لا إله الا الله وحده وحده وحده باشد که تکرار هر مرتبه ناظر به یکی از مراتب توحید است توحید ذات و صفات و افعال ؛ یعنی ذات همه اشیا ، در ذات خدای والا و همه اوصاف در وصف او و همه افعال در فعل او فانی گشته است . زيرا كل شيء هالك إلا وجهه (2) ۲ سوره قصص ، آیه ۸۸ . ) و فأينما تولوا فثم وجه الله (3) . سوره بقره ، آیه ۱۱۵ . ) ، به گونه ای که حتی در خود روی کردن و نیز در خود مکان وجه خداوند مشهود است. زیرا با توجه به اطلاق ذاتی خدا او از هیچ چیز دور نیست و چیزی هم از ذات او جدا نیست .
این گونه شناخت و چنین تعریفی از خداوند تنها برای اولیای خاص الهی شدنی است؛ یعنی برای کسانی که خدا را با خدا میشناسند و کسی غیر از این افراد نمی تواند خدای متعالی را بستاید. چون ذات خداوند سبحان از وصف دیگران پیراسته است مگر بندگان مخلص او زبان به توصیف وی گشایند؛ سبحان الله عما يصفون إلا عباد الله المخلصين.(1) ۱ سوره صافات ، آیات ۱۵۹ - ۱۶۰ . ) بنابراین برای کسی روا نیست که خدای والا را بستاید؛ مگر کسانی که خداوند آنان را برای خود خالص گردانده است؛ یعنی بندگانی که مخلص الله هستند. از این جهت بندگان مخلص چیزی را نمی شناسند جز آنکه خداوند آنان را به آن آشنا سازد و زبان به سخنی نمی گشایند، مگر خداوند آنان را به آن سخن گویا سازد و همین گونه است در دیگر امور.
یکی از بارزترین مصادیق این مقام مقام بندگان مخلص) حضرت رضا است که می تواند خداوند سبحان را بستاید و بر ما نیز واجب است که به ایشان گوش فرا دهیم و سخنان ایشان را در بیان معارف الهی که در مباحث آینده مطرح می شود الگوی خود بدانیم معارفی چون خدای متعالی موجود است؛ خدای والا یگانه است؛ در ذات و صفات شریکی ندارد؛ صفات ذاتی او عین ذات اوست؛ صفات فعل او برگرفته از مقام فعل اوست...