عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج1، ص 18 ) شمارهی 73
موضوعات
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > تولد > چگونگی تولد
خلاصه
وقتی فرزندم علی را حامله شدم، سنگينی بار را حس نمی کردم و در خواب، از شکم خود، صدای تسبيح و تمجيد و لا اله الا الله را می شنيدم. من از اين صدا هراس داشتم و وقتی بيدار می شدم چيزی نمی شنيدم. وقتی نوزاد به دنيا آمد دو دستش را بر زمين نهاد. سرش را به سوی آسمان بلند کد و با تکان دادن لبانش، چيزی می گفت. پدرش موسی بن جعفر عليهما السلام بر من وارد شدند و فرمودند: نجمه! کرامت پروردگارت بر تو مبارک باد....او بقيه الله در زمين است
متن فارسی
تميم بن عبدالله تميم قرشی روايت کرده است که پدر علی بن ميثم می گويد: مادرم می گفت: « از نجمه ، مادر حضرت رضا عليه السلام شنيدم که می فرمود: وقتی فرزندم علی را حامله شدم، سنگينی بار را حس نمی کردم و در خواب، از شکم خود، صدای تسبيح و تمجيد و لا اله الا الله را می شنيدم. من از اين صدا هراس داشتم و وقتی بيدار می شدم چيزی نمی شنيدم. وقتی نوزاد به دنيا آمد دو دستش را بر زمين نهاد. سرش را به سوی آسمان بلند کد و با تکان دادن لبانش، چيزی می گفت. پدرش موسی بن جعفر عليهما السلام بر من وارد شدند و فرمودند: نجمه! کرامت پروردگارت بر تو مبارک باد. نوزاد را در پارچه ای سفيد به امام کاظم عليه السلام دادم. ايشان در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفتند. سپس با آب فرات، کام او را برداشتند . سپس او را به من بازگردانده، فرمودند: او را بگير. او بقيه الله در زمين است.»
متن عربی
حَدَّثَنِی تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مِيثَمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أُمِّی تَقُولُ سَمِعْتُ نَجْمَةَ أُمَّ الرِّضَا ع تَقُولُ لَمَّا حَمَلْتُ بِابْنِی عَلِیٍّ لَمْ أَشْعُرْ بِثِقْلِ الْحَمْلِ وَ کُنْتُ أَسْمَعُ فِی مَنَامِی تَسْبِيحاً وَ تَهْلِيلًا وَ تَمْجِيداً مِنْ بَطْنِی فَیُفْزِعُنِی ذَلِکَ وَ یَهُولُنِی فَإِذَا انْتَبَهْتُ لَمْ أَسْمَعْ شَیْئاً فَلَمَّا وَضَعْتُهُ وَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ وَاضِعاً یَدَیْهِ عَلَی الْأَرْضِ رَافِعاً رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ یُحَرِّکُ شَفَتَیْهِ کَأَنَّهُ یَتَکَلَّمُ فَدَخَلَ إِلَیَّ أَبُوهُ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لِی هَنِيئاً لَکِ یَا نَجْمَةُ کَرَامَةُ رَبِّکِ فَنَاوَلْتُهُ إِیَّاهُ فِی خِرْقَةٍ بَیْضَاءَ فَأَذَّنَ فِی أُذُنِهِ الْأَیْمَنِ وَ أَقَامَ فِی الْأَیْسَرِ وَ دَعَا بِمَاءِ الْفُرَاتِ فَحَنَّکَهُ بِهِ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَیَّ فَقَالَ خُذِيهِ فَإِنَّهُ بَقِیَّةُ اللَّهِ تَعَالَی فِی أَرْضِهِ
مخاطب
قالب