عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج1، ص 270 ) شمارهی 740
موضوعات
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی عبادی > حلم = بردباری > حلم و بردباری در برابر جسارت ديگران
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > عيسی (عليه السلام)
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > عيسی (عليه السلام) > مريم (عليهاالسلام)
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > معارف مربوط به امامت > چيستی امامت > امامان حقيقت واحد
خلاصه
ابن ابی سعيد مکاری بر حضرت رضا عليه السّلام وارد شد و با جسارت گفت: آيا کارت به جايی رسيده که آنچه را که پدرت ادّعا میکرد، ادّعا میکنی؟ حضرت رضا عليه السّلام فرمودند: تو را چه به اين کارها!؟ خداوند نور تو را خاموش کند و تو را فقير کند، آيا نمیدانی که خداوند عزّوجلّ به عمران وحی فرمود که به تو پسری خواهم داد ولی اوّل مريم را به او داد و سپس عيسی را به مريم داد؟ پس عيسی و مريم از يک ديگرند و آن دو يک چيز هستند، و من از پدرم هستم و پدرم از من، و من و پدرم نيز يک چيز هستيم.
ابن ابی سعيد به او گفت: از تو سؤالی میپرسم. حضرت فرمودند: گمان ندارم که از من بپذيری و تو از دوستان من نيستی، ولی بپرس. گفت: اگر کسی در هنگام مرگش وصیّت کند که تمام بردههای قديمی من آزاد هستند کدام برده هايش را بايد آزاد کرد؟ حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالی در کتابش میفرمايد: ( تا اينکه به شکل يک خوشه قديمی خرما درآمد) ، (سوره مبارکه يس، آيه 39) پس هر برده ای که شش ماه از بردگی او گذشته باشد، قديمی است و بايد آزاد شود. راوی میگويد: آن مرد خارج شد و فقير شد و تا زمان مرگ در فقر بود، و حتّی غذای يک شب را نداشت- خدا او را لعنت کند-!
متن فارسی
ابن ابی سعيد مکاری بر حضرت رضا عليه السّلام وارد شد و با جسارت گفت: آيا کارت به جايی رسيده که آنچه را که پدرت ادّعا میکرد، ادّعا میکنی؟ حضرت رضا عليه السّلام فرمودند: تو را چه به اين کارها!؟ خداوند نور تو را خاموش کند و تو را فقير کند، آيا نمیدانی که خداوند عزّوجلّ به عمران وحی فرمود که به تو پسری خواهم داد ولی اوّل مريم را به او داد و سپس عيسی را به مريم داد؟ پس عيسی و مريم از يک ديگرند و آن دو يک چيز هستند، و من از پدرم هستم و پدرم از من، و من و پدرم نيز يک چيز هستيم.
ابن ابی سعيد به او گفت: از تو سؤالی میپرسم. حضرت فرمودند: گمان ندارم که از من بپذيری و تو از دوستان من نيستی، ولی بپرس. گفت: اگر کسی در هنگام مرگش وصیّت کند که تمام بردههای قديمی من آزاد هستند کدام برده هايش را بايد آزاد کرد؟ حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالی در کتابش میفرمايد: ( تا اينکه به شکل يک خوشه قديمی خرما درآمد) ، (سوره مبارکه يس، آيه 39) پس هر برده ای که شش ماه از بردگی او گذشته باشد، قديمی است و بايد آزاد شود. راوی میگويد: آن مرد خارج شد و فقير شد و تا زمان مرگ در فقر بود، و حتّی غذای يک شب را نداشت- خدا او را لعنت کند-!
متن عربی
حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ وَ أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّهْدِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ دَخَلَ ابْنُ أَبِی سَعِيدٍ الْمُکَارِی عَلَی الرِّضَا فَقَالَ لَهُ أَبْلَغَ اللَّهُ مِنْ قَدْرِکَ أَنْ تَدَّعِیَ مَا ادَّعَی أَبُوکَ فَقَالَ ع لَهُ مَا لَکَ أَطْفَأَ اللَّهُ نُورَکَ وَ أَدْخَلَ الْفَقْرَ بَیْتَکَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَی إِلَی عِمْرَانَ أَنِّی وَاهِبٌ لَکَ ذَکَراً فَوَهَبَ لَهُ مَرْیَمَ وَ وَهَبَ لِمَرْیَمَ عِيسَی فَعِيسَی مِنْ مَرْیَمَ وَ مَرْیَمُ مِنْ عِيسَی وَ عِيسَی وَ مَرْیَمُ ع شَیْءٌ وَاحِدٌ وَ أَنَا مِنْ أَبِی وَ أَبِی مِنِّی وَ أَنَا وَ أَبِی شَیْءٌ وَاحِدٌ فَقَالَ لَهُ ابْنُ أَبِی سَعِيدٍ فَأَسْأَلُکَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَقَالَ لَا إِخَالُکَ تَقْبَلُ مِنِّی وَ لَسْتَ مِنْ غَنَمِی وَ لَکِنْ هَلُمَّهَا فَقَالَ رَجُلٌ قَالَ عِنْدَ مَوْتِهِ کُلُّ مَمْلُوکٍ لِی قَدِيمٍ فَهُوَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ فَمَا کَانَ مِنْ مَمَالِيکِهِ أَتَی لَهُ سِتَّةُ أَشْهُرٍ فَهُوَ قَدِيمٌ حُرٌّ قَالَ فَخَرَجَ الرَّجُلُ فَافْتَقَرَ حَتَّی مَاتَ وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ مَبِيتُ لَیْلَةٍ لَعَنَهُ اللَّهُ
مخاطب
کارشناسان و صاحبنظران
قالب
کتاب معارفی