عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج1، ص 288 ) شماره‌ی 788

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > زنان
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > زنان > عذاب زنان در قيامت
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > زنان > زنان بی حجاب

خلاصه

عبدالعظيم حسنی از امام جواد عليه السّلام روايت کرده که فرمود: پدرم عليه السّلام به از پدران بزرگوارش عليهم السّلام از اميرمؤمنان عليه السّلام نقل کرد که فرمود: من و فاطمه بر رسول خدا صلّی الله عليه و آله وارد شديم، پس ايشان را ديديم که بسيار گريه می‌کرد. من عرض کردم: پدر و مادرم فدايت ای رسول خدا! چه چيزی باعث شده که شما اين طور گريه می‌کنيد؟ در پاسخ من فرمود: ای علی! شبی که مرا به آسمان بردند(يعنی شب معراج) زنانی از امّتم را ديدم که به شدت عذاب می‌شدند، و آن وضع برای من بسيار ناراحت کننده بود، و گريه‌ام به خاطر عذاب سخت آنان است که به چشم خويش وضع بد آن‌ها را ديدم؛ زنی را ديدم که به مويش در دوزخ، آويزان بود که مغز سر او می‌جوشيد، و زن ديگری را ديدم که به زبانش در جهنّم آويزان بود و آتش در حلقوم او می‌ريختند، و زن ديگری را مشاهده کردم که او را به پستان هايش آويخته بودند، و ديگری را ديدم که گوشت بدن خويش را می‌خورد، و آتش در زير او شعله می‌کشيد، و زنی ديگر را ديدم که پاهايش را به دست هايش زنجير کرده بودند و مارها و عقرب‌ها بر او مسلّط بودند، و زنی را ديدم کر و کور و لال که در تابوتی از آتش است و مخ او از بينی‌اش خارج می‌شود و همه بدنش قطعه قطعه از جذام و پيسی است و زن ديگر را مشاهده کردم که در تنوری از آتش به پاهايش آويزان است، و زنی را ديدم که گوشت بدنش را از پس و پيش با قيچی آتشين می‌بُرند، و ديگری را ديدم صورت و دست هايش آتش گرفته و مشغول خوردن روده‌های خويش است، و زنی را ديدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ است و هزار هزار نوع او را عذاب می‌کنند و زنی را به صورت سگ ديدم که از عقب به شکم او آتش می‌ريزند و از دهانش بيرون می‌ريزد و فرشتگان با گرزهايی آتشين بر سر و پيکر او می‌زنند. پس فاطمه عليها السّلام به پدرش عرض کرد: ای حبيب من و ای نور ديدگانم! اينان چه کرده بودند و رفتارشان چه بود که به اين عقوبت گرفتار شدند؟ رسول خدا صلّی الله عليه و آله فرمود: ای دختر عزيزم! اما آن زنی که به موی سرش آويزان د رآتش بود، آن فردی بود که موی سرش را از نامحرمان نمی‌پوشانيد؛ و اما آن زنی که به زبانش آويخته بود، او کسی بود که با زبان، شوهر خويش را آزار می‌داد؛ و آن زنی که به پستان هايش آويزان بود، زن شوهرداری بود که از آميزش با شوهرش پرهيز نداشت؛ و اما آن زنی که به پاهايش آويزان در دوزخ بود، کسی بود که بدون اجازه همسرش از خانه بيرون می‌رفت؛ و اما آن زنی که گوشت بدن خودش را می‌خورد، کسی بود که خود را برای نامحرمان زينت می‌کرد؛ و اما آن زنی که دست و پايش را به هم زنجير کرده بودند و مارها و عقرب‌ها بر او مسلّط بودند، زنی بود که درست وضو نمی‌گرفت و لباسش را از آلودگی به نجس، پاکيزه نمی‌کرد، و غسل جنابت و حيض به جا نمی‌آورد و خود را تميز نمی‌کرد، و به نماز اهمیّت نمی‌داد؛ و اما آن زن کر و کور و لال، کسی بود که از مرد ديگری غير از شوهرش فرزند داشت و آن فرزند را به شوهر خود نسبت می‌داد؛ و آن زنی که گوشت بدنش را با قيچی آتشين می‌بُريد، زنی بود که خود را در اختيار مردان بيگانه و نامحرم می‌گذاشت و خود را به آن‌ها عرضه می‌کرد؛ و اما آن زنی که سر و رويش آتش گرفته بود و مشغول خوردن روده‌های خود بود، زنی بود که دلالی جنسی به حرام می‌کرد؛ و اما آن زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود، آن زنی بود که سخن چينی به دروغ می‌کرد؛ و اما آن زنی که چهره‌اش سگ بود و آتش از عقب او می‌ريختند و از دهانش بيرون می‌آمد، زنی آوازه خوان و نوحه گر و حسود بود.

متن فارسی

عبدالعظيم حسنی از امام جواد عليه السّلام روايت کرده که فرمود: پدرم عليه السّلام به از پدران بزرگوارش عليهم السّلام از اميرمؤمنان عليه السّلام نقل کرد که فرمود: من و فاطمه بر رسول خدا صلّی الله عليه و آله وارد شديم، پس ايشان را ديديم که بسيار گريه می‌کرد. من عرض کردم: پدر و مادرم فدايت ای رسول خدا! چه چيزی باعث شده که شما اين طور گريه می‌کنيد؟ در پاسخ من فرمود: ای علی! شبی که مرا به آسمان بردند(يعنی شب معراج) زنانی از امّتم را ديدم که به شدت عذاب می‌شدند، و آن وضع برای من بسيار ناراحت کننده بود، و گريه‌ام به خاطر عذاب سخت آنان است که به چشم خويش وضع بد آن‌ها را ديدم؛ زنی را ديدم که به مويش در دوزخ، آويزان بود که مغز سر او می‌جوشيد، و زن ديگری را ديدم که به زبانش در جهنّم آويزان بود و آتش در حلقوم او می‌ريختند، و زن ديگری را مشاهده کردم که او را به پستان هايش آويخته بودند، و ديگری را ديدم که گوشت بدن خويش را می‌خورد، و آتش در زير او شعله می‌کشيد، و زنی ديگر را ديدم که پاهايش را به دست هايش زنجير کرده بودند و مارها و عقرب‌ها بر او مسلّط بودند، و زنی را ديدم کر و کور و لال که در تابوتی از آتش است و مخ او از بينی‌اش خارج می‌شود و همه بدنش قطعه قطعه از جذام و پيسی است و زن ديگر را مشاهده کردم که در تنوری از آتش به پاهايش آويزان است، و زنی را ديدم که گوشت بدنش را از پس و پيش با قيچی آتشين می‌بُرند، و ديگری را ديدم صورت و دست هايش آتش گرفته و مشغول خوردن روده‌های خويش است، و زنی را ديدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ است و هزار هزار نوع او را عذاب می‌کنند و زنی را به صورت سگ ديدم که از عقب به شکم او آتش می‌ريزند و از دهانش بيرون می‌ريزد و فرشتگان با گرزهايی آتشين بر سر و پيکر او می‌زنند. پس فاطمه عليها السّلام به پدرش عرض کرد: ای حبيب من و ای نور ديدگانم! اينان چه کرده بودند و رفتارشان چه بود که به اين عقوبت گرفتار شدند؟ رسول خدا صلّی الله عليه و آله فرمود: ای دختر عزيزم! اما آن زنی که به موی سرش آويزان د رآتش بود، آن فردی بود که موی سرش را از نامحرمان نمی‌پوشانيد؛ و اما آن زنی که به زبانش آويخته بود، او کسی بود که با زبان، شوهر خويش را آزار می‌داد؛ و آن زنی که به پستان هايش آويزان بود، زن شوهرداری بود که از آميزش با شوهرش پرهيز نداشت؛ و اما آن زنی که به پاهايش آويزان در دوزخ بود، کسی بود که بدون اجازه همسرش از خانه بيرون می‌رفت؛ و اما آن زنی که گوشت بدن خودش را می‌خورد، کسی بود که خود را برای نامحرمان زينت می‌کرد؛ و اما آن زنی که دست و پايش را به هم زنجير کرده بودند و مارها و عقرب‌ها بر او مسلّط بودند، زنی بود که درست وضو نمی‌گرفت و لباسش را از آلودگی به نجس، پاکيزه نمی‌کرد، و غسل جنابت و حيض به جا نمی‌آورد و خود را تميز نمی‌کرد، و به نماز اهمیّت نمی‌داد؛ و اما آن زن کر و کور و لال، کسی بود که از مرد ديگری غير از شوهرش فرزند داشت و آن فرزند را به شوهر خود نسبت می‌داد؛ و آن زنی که گوشت بدنش را با قيچی آتشين می‌بُريد، زنی بود که خود را در اختيار مردان بيگانه و نامحرم می‌گذاشت و خود را به آن‌ها عرضه می‌کرد؛ و اما آن زنی که سر و رويش آتش گرفته بود و مشغول خوردن روده‌های خود بود، زنی بود که دلالی جنسی به حرام می‌کرد؛ و اما آن زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود، آن زنی بود که سخن چينی به دروغ می‌کرد؛ و اما آن زنی که چهره‌اش سگ بود و آتش از عقب او می‌ريختند و از دهانش بيرون می‌آمد، زنی آوازه خوان و نوحه گر و حسود بود. سپس پيامبر(ص) فرمود: وای بر زنی که شوهر خود را عصبانی کند، و خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد.

متن عربی

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ الْآدَمِیِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ‏ دَخَلْتُ أَنَا وَ فَاطِمَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص فَوَجَدْتُهُ یَبْکِی بُکَاءً شَدِيداً فَقُلْتُ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الَّذِی أَبْکَاکَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ نِسَاءً مِنْ أُمَّتِی فِی عَذَابٍ شَدِيدٍ فَأَنْکَرْتُ شَأْنَهُنَّ فَبَکَیْتُ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ شِدَّةِ عَذَابِهِنَّ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِشَعْرِهَا یُغْلَی دِمَاغُ رَأْسِهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِلِسَانِهَا وَ الْحَمِيمُ یُصَبُّ فِی‏ حَلْقِهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِثَدْیَیْهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا وَ النَّارُ تُوقَدُ مِنْ تَحْتِهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً قَدْ شُدَّ رِجْلَاهَا إِلَی یَدَیْهَا وَ قَدْ سُلِّطَ عَلَیْهَا الْحَیَّاتُ وَ الْعَقَارِبُ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً صَمَّاءَ عَمْیَاءَ خَرْسَاءَ فِی تَابُوتٍ مِنْ نَارٍ یَخْرُجُ دِمَاغُ رَأْسِهَا مِنْ مَنْخِرِهَا وَ بَدَنُهَا مُتَقَطِّعٌ مِنَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِرِجْلَیْهَا فِی تَنُّورٍ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً تُقَطَّعُ لَحْمُ جَسَدِهَا مِنْ مُقَدَّمِهَا وَ مُؤَخَّرِهَا بِمَقَارِيضَ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً یُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ یَدَاهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً رَأْسُهَا رَأْسُ الْخِنْزِيرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنُ الْحِمَارِ وَ عَلَیْهَا أَلْفُ أَلْفِ لَوْنٍ مِنَ الْعَذَابِ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً عَلَی صُورَةِ الْکَلْبِ وَ النَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِيهَا وَ الْمَلَائِکَةُ یَضْرِبُونَ رَأْسَهَا وَ بَدَنَهَا بِمَقَامِعَ مِنْ نَارٍ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ ع حَبِيبِی وَ قُرَّةُ عَیْنِی أَخْبِرْنِی مَا کَانَ عَمَلُهُنَّ وَ سِيرَتُهُنَّ حَتَّی وَضَعَ اللَّهُ عَلَیْهِنَّ هَذَا الْعَذَابَ فَقَالَ یَا بُنَیَّتِی أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لَا تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ الرِّجَالِ وَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِلِسَانِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُؤْذِی زَوْجَهَا وَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِثَدْیَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَمْتَنِعُ مِنْ فِرَاشِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِرِجْلَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهَا بِغَیْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنَّاسِ وَ أَمَّا الَّتِی شُدَّ یَدَاهَا إِلَی رِجْلَیْهَا وَ سُلِّطَ عَلَیْهَا الْحَیَّاتُ وَ الْعَقَارِبُ فَإِنَّهَا کَانَتْ قَذِرَةَ الْوَضُوءِ قَذِرَةَ الثِّیَابِ وَ کَانَتْ لَا تَغْتَسِلُ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ الْحَیْضِ وَ لَا تَنْتَظِفُ وَ کَانَتْ تَسْتَهِينُ بِالصَّلَاةِ وَ أَمَّا الصَّمَّاءُ الْعَمْیَاءُ الْخَرْسَاءُ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَلِدُ مِنَ الزِّنَاءِ فَتُعَلِّقُهُ فِی عُنُقِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تَقْرِضُ لَحْمَهَا بِالْمَقَارِيضِ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَعْرِضُ نَفْسَهَا عَلَی الرِّجَالِ وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ بَدَنُهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَوَّادَةً وَ أَمَّا الَّتِی کَانَ رَأْسُهَا رَأْسَ الْخِنْزِيرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنَ الْحِمَارِ فَإِنَّهَا کَانَتْ نَمَّامَةً کَذَّابَةً وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ عَلَی صُورَةِ الْکَلْبِ وَ النَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِيهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَیْنَةً نَوَّاحَةً حَاسِدَةً ثُمَّ قَالَ ع وَیْلٌ لِامْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَی لِامْرَأَةٍ رَضِیَ عَنْهَا زَوْجُهَا

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی